|
حرف حساب صبح زود که از خانه بیرون امدم،مه غلیظی همه جا را فرا گرفته بود.هوا هر لحظه سرد تر می شد.وسایل لازم را برداشته بودم تا به همراه دوستم،به گلزار شهدا برویم. کنار قبر امرا... نشستیم.نوشته های روی قبر کاملا بی رنگ شده بود و خوانده نمی شد.قرار بود دوستم انها را دوباره پررنگ کند.او مشغول کار شد و قسمتی از نوشته ها را باز نویسی کرد.سوز سرما در ان فضای باز بد جوری حال ما را گرفته بود.برای اینکه از سرما فرار کنیم،مرتب دستهایمان را به هم می مالیدیم و با بخار دهان گرم می کردیم:من که ایستاده بودم گاهی با دستهایم بازی می کردم و گاهی هم پاهایم را تکان می دادم تا کمتر احساس سرما کنم.وقتی دوستم مقداری از نوشته های رنگ رفته را با رنگ،سیاه کرد،گفت:((اگر اشکالی ندارد بقیه اش را بعدا می اییم و می نویسیم.))من هم قبول کردم.هر دو به شهر برگشتیم و من کم کم فراموش کردم که در نیمه اول روز چه کرده ام.همان شب در خواب دیدم وقتی مادرم موهای سرم را اصلاح میکرد امرا... وارد اتاق شد و نگذاشت که مادر اصلاح سر من را تمام کند و در نتیجه سرم نیمه کاره ماند.ناراحت شدم. از امرا... علت این کارش را سوال کردم.او جواب داد:(( داداشم،شما کار نیمه تمام دارید.)) وقتی بیدار شدم،بسیار مضطرب بودم.می خواستم عقربه های ساعت را با دست بچرخانم تا زود تر صبح شود.صبح زود به خانه دوستم رفتم و گفتم:((فلانی،بیا برویم و کار را تمام کن.)) وقتی قضیه را برایش تعریف کردم او هم مثل من حال عجیبی پیدا کرده بود. بختیاری [ شنبه 88/8/23 ] [ 5:35 عصر ] [ ]
[ نظر ]
بسم الله الرحمن الرحیم در ادامه ی شعر زیبای از رأی ها به شیخ همان یک وجب رسید استاد علی رضا قزوه: رنجنامه استاد علیرضاقزوه به فحاشی درباره اشعارش
استادعلیرضا قزوه شاعر انقلابی، متعهد ، شجاع و غزلسرای کشور در تازهترین مطلبی که با عنوان «هر که رسید خون ما ریخت...» نوشته، از فحاشی ها و واکنشهای غیرمنصفانه به اشعار سیاسیاش گلایه کرده است. متن کامل یادداشت و شعر تازه علیرضا قزوه که در وبلاگش منتشر شده، به این شرح است: «خیلی وقت است که یک گروه کار شب و روزشان این شده که مرا اذیت کنند و اعصابم را به هم بریزند. شب و روز فحاشی میکنند و پیامهایی میگذارند که آدم شرمش میآید از بازگو کردن آنها. اگر سیلی میخورند فحشش را به من میدهند و اگر پدرشان توی گوششان میزند تلافیاش را سر من در میآورند. عیبی ندارد. بعضی هم مرا نصیحت میکنند که سرت را بینداز پایین و مثل بچه آدم شعر عاشقانه بگو. از دلسوزی این جماعت هم متشکرم. بعضی هم خط و نشان میکشند که اگر به قدرت رسیدیم فلان میکنیم و بهمان. به هر حال با این همه لطف همهشان زیاد. آدمها با همین رفتارهایشان شناخته میشوند و شکر خدا که دوستان امتحانشان را خیلی زود پس دادند. در مورد مبلغ قرارداد!! و این که چقدر گرفتی این شعر را سرودی هم سوالات متعددی شده که باید بگویم قرارمان یک ماه پول نفت بوده که آنها فقط یک روز پول نفت با یک کوبیده اضافه دادند. (تا کور شود هر آنکه نتواند دید.) تازه شاید بقیهاش را هم دادند. شعر جدیدم را هم بخوانید تا ببینید که من تنها منتقد یک جناح خاص نیستم و اگر دشمنان شیخ پرسیدند که برای این شعر چقدر از جناح سبز جدید گرفتهای خواهم گفت تمام پانصد میلیون اهدایی آقای شین. جیم. را!!! به هر حال مستقل بودن از این مصیبت ها هم دارد. هر که رسید خون ما ریخت، مرغ عزا شدیم و شادی شکر خدا که اهل اشراق جمله مشاییاند امروز چیست سبب که مثل سدها سدّ ره هماند مردم در هر دولتی که آمد ترکیبش همیشه این بود: داد ز دورهای که شاگرد تکیه نمیکند به استاد این همه سال رفت و یاران دور شدند از غم هم واعظ ما هنوز دشنام میدهد از سر تعصّب خشمش اگر نبود طوفان بود یکی خروش بیگاه شعر ز روزنامه کوچید جام جم است و شرح سریال باز نماندهاند صد شکر این همه شاعران ز حرکت ما همه چند ماه از خویش دورتریم و دیرتر هم کاشکی از نمای نزدیک ریز شویم در دل خود کاش بلال در دل ما نیمه شبی اذان بگوید حضرت عشق دوستان را دور مکن ز خویش، چندیست شکر خدا که تیمساران پشت و پناه مردمانند لازم به توضیح است که این شعر را در همان روزهایی سرودم که شعر «از رأیها به شیخ همان یک وجب رسید» را سروده بودم.»
[ سه شنبه 88/8/19 ] [ 10:2 عصر ] [ ]
[ نظر ]
سرزمین کربلا میعاد عشق است کربلای پنج ما فریاد عشق است دلا بشنو حدیث وصل یاران کبوترهای بی بال دو ایوان دلا در عاشقی چون کاوه می باش که سر یا خدا چون او کنی فاش درودی بر جهان آرای ایران صلابت پیشه و سردار شیران گل یاس شهیدم باکری را به خاطر آورم در سادگی ها شراب عشق حق در نی قلم شد و آوینی به آن بر مقصدش شد که همت با وضوی عشق خوابید میان خاک و خون در سایه ی بید سر سجاده ی عشقش نشاندند شقایق وش امینی را ستاندند سرود عشق چمران پاوه سر داد شمیم عشق چون من داده بر باد خدایا در میان این عزیزان قریبانی که دارند سر به پایت دریدند بی محابا جام تن را خریدند جان خود با کربلا را خدایا عشق آنان راز دارد سراپای ترا بر ناز دارد چه خوش کردند این هجر را وصل در این دام بلا بردند این اصل گذشتند و نمودند این امانت بدست امتی با این کفایت که مولایش علی بر رسم عادت نموده ثبت اشعار شهادت علی در یاد مردم زنده باشد نجف در کربلا ارزنده باشد اگر رهبر دهد اذنی به ایثار دهیم جان و تن خود را به دلدار خدایا رهبر ما را نگه دار بباشد سایه اش تا موعد یار بختیاری [ سه شنبه 88/8/19 ] [ 6:37 عصر ] [ ]
[ نظر ]
سرگشته ام چنان که به سامان نمی رسم
کفشهای لنگ به لنگ محمد رضا رشته علقه خاصی با خواهرش داشت.از باورهای کودکانه تا کوچه باغهای نوجوانی.هر دو انیس و مونس یکدیگر بودند.ان روز وقتی خواست از لنگه در اتاق بگذرد و همه چیز را بگذارد،لبه کت او دست اویز خواهرش شد. درنگی کرد تا خواهرش راه را بر بغض گلو بست.نگاهشان به هم تلاقی داشت.گفت((برادر صبر کن،نمی گویم نرو ولی دیر تر برو.))من می دانستم چنانچه محمد رضا از خانه بیرون رود،بر نمی گردد. در دلم غوغا بود.سینه ام بوی غم فراق می گرفت و چشمهایم برای محافظت اشکهایم تار میشد.از گوشه حیات خانه محمد رضا و خواهرش را نگاه میکردم.روسری خود را محکم کردم به حساب اینکه کمر همت را بر وداع محمد رضا ببندم.محمد رضا تحمل دیدن نگاه خواهر را نداشت،اما عزم رفتن هم اختیار را از کف او ربوده بود. لحظاتی از تیر رس نگاه خواهر،خود را در امان دید؛ لذا بی خبر کفشها را برداشت تا صدای پوشیدن انها خواهر را نیازارد.از پیچ کوچه پیچید.کفشها را پوشید تا با عزمی راسخ ترعلقه ی محبت رابگسلد.تازه متوجه شد کفشهایش نیز مانع رفتن او هستند؛ زیرا هر کدام از لنگ کفش دیگری بود.چند ثانیه ای بر زمین میخکوب شد اما نه تنها برنگشت تا کفشها را عوض کند بلکه پشت سرش را نیز نگاه نکرد؛ نکند که من صدایش کنم. (( در چو ببندد به من،یا که نخندد به من هر چه پسندد به من،باز همانم نکوست کوچه ما منتهی می شود انجا که اوست پنجره بی دلی با در او روبروست)) اری رفت و از ان روزهای ساده و سرشار،تنها قاب عکس او یادگاری،عزیز است اما فاش گویم،هنوز لنگه های کفش جفت نشده ان روزگار را می بینم که کنار چهار چوب در اتاق انتخاب زیبای محمد رضا را فریاد می زند و بی قرار و بی اختیار می خندم. بختیاری [ شنبه 88/8/9 ] [ 1:23 عصر ] [ ]
[ نظر ]
هر مؤ منى که قبر امام حسین علیه السلام را کنار شطّ فرات در کربلا زیارت کند همانند کسى است که خداوند متعال را بر فراز عرش زیارت کرده باشد. به یکى از دوستانشان نوشتند : به دیگردوستان و علاقمندان ما بگو: ثواب زیارت قبرمن معادل است با یک هزار حجّ. راوى گوید: به امام جواد علیه السلام عرض کردم : هزار حجّ براى ثواب زیارت پدرت مى باشد؟! فرمودند: بلى، هر که پدرم را با معرفت در حقّش زیارت نماید،هزار هزاریعنى یک میلیون حجّ ثواب زیارتش مى باشد. اوّلین عملى که از انسان مورد محاسبه و بررسى قرار مى گیرد نماز است ، چنانچه صحیح و مقبول واقع شود، بقیه اعمال و عبادات نیز قبول مى گردد وگرنه مردود خواهد شد. نماز داراى چهار هزار جزء و شرط مى باشد. نماز، هر شخص باتقوا و پرهیزکارى را - به خداوند متعال - نزدیک کننده است . پسران باید در سنین هفت سالگى به نماز وادار شوند. خداوند در وضو بر زنان لازم دانسته است که از جلوى آرنج دست ، آب بریزند و مردان از پشت آرنج . رحمت خدا بر کسى باد که امر ما را زنده نماید، سؤ ال شد: چگونه ؟ حضرت پاسخ دادند: علوم ما را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد. باید هر یک از شماها امر به معروف و نهى از منکر نمائید، وگرنه شرورترین افراد بر شما تسلّط یافته و آنچه که خوبانِ شما، دعا و نفرین کنند مستجاب نخواهد شد. کسى که توان جبران گناهانش را ندارد، زیاد بر حضرت محمّد و اهل بیتش علیهم السلام صلوات و درود فرستد، که همانا گناهانش اگر حقّ الناس نباشد محو و نابود گردد.
فرستادن صلوات و تحیّت بر حضرت محمّد و اهل بیت آن حضرت علیهم السلام در پیشگاه خداوند متعال ، پاداش گفتن ((سبحان اللّه ، لا إ له إ لاّاللّه ، اللّه اکبر)) را دارد. چنانچه زمین لحظه اى خالى از حجّت خداوند باشد، اهل خود را در خود فرو مى برد.
بر شما باد به کارگیرى سلاح پیامبران ، به حضرت گفته شد: سلاح پیغمبران علیهم السلام چیست ؟ در جواب فرمود: توجّه به خداوند متعال ؛ و دعا کردن و از او کمک خواستن مى باشد. هر که به هر مقدارى که در توانش مى باشد، باید براى اهل منزل خود انفاق و خرج کند.
مریضى ، براى مؤ من سبب رحمت و آمرزش گناهانش مى باشد و براى کافر عذاب و لعنت خواهد بود. سپس افزودند: مریضى ، همیشه همراه مؤ من است تا آن که از گناهانش چیزى باقى نماند و پس از مرگ آسوده و راحت باشد.
وقتى که مرد به مرحله پیرى و کهولت سنّ برسد، حتما هنگام شب قبل از خوابیدن مقدارى غذا تناول کند که براى آسودگى خواب مفید است ، همچنین براى هم خوابى و زناشوئى سودمند خواهد بود.
همانا از امام و راهنماى جامعه ، مساوات و عدالت خواسته شده است که در سخنان صادق ، در قضاوت ها عادل و نسبت به وعده هایش وفا نماید.
ثروت ، انباشته نمى گردد مگر با یکى از پنج خصلت : بخیل بودن ، آرزوى طول و دراز داشتن ، حریص بر دنیا بودن ، قطع صله رحم کردن ، آخرت را فداى دنیا کردن .
پرخورى ننمایند، بدن هاى آن ها دچار امراض مختلف نمى شود. هرکس هنگام خروج از منزل براى حوایج زندگى خود، صورت خویش را با گلاب خوشبو و معطّر نماید، دچار ذلّت و خوارى نخواهد شد.
گیاه کاسنى شفاى هزار نوع درد و مرض است،کاسنى هرنوع مرضى را دردرون انسان ریشه کن مى نماید.
افراد سخاوتمند از خوراک دیگران استفاده مى کنند تا دیگران هم از امکانات ایشان بهره گیرند و استفاده کنند؛ ولیکن افراد بخیل از غذاى دیگران نمى خورند تا آن ها هم از غذاى ایشان نخورند. شیعیان ما کسانى هستند که تسلیم امر و نهى ما باشند، گفتار ما را سرلوحه زندگى در عمل و گفتار خود قرار دهند، مخالف دشمنان ما باشند و هر که چنین نباشد از ما نیست . هر که مصائب ما اهل بیت عصمت و طهارت را یادآور شود و گریه کند یا دیگرى را بگریاند، روزى که همه گریان باشنداونخواهد گریست وهر که در مجلسى بنشیند که علوم وفضائل ما گفته شودهمیشه زنده دل خواهد بود.
انجام دادن حسنه و کار نیک به صورت مخفى ، معادل هفتاد حسنه است ؛ و آشکار ساختن گناه و خطا موجب خوارى و پستى مى گردد و پوشاندن و آشکار نکردن خطا و گناه موجب آمرزش آن خواهد بود.
از امام رضا علیه السلام سؤ ال شد که عقل و هوشیارى چگونه است ؟ حضرت در جواب فرمودند: تحمّل مشکلات و ناملایمات ، زیرک بودن و حرکات دشمن را زیر نظر داشتن ، مدارا کردن با دوستان مى باشد - که اختلاف نظرها سبب فتنه و آشوب نشود -.
خداوند هیچ پیغمبرى را نفرستاده مگر آن که در شریعت او شراب و مُسکرات حرام بوده است ، همچنین هر یک از پیامبران معتقد بودند که خداوند هر آنچه را اراده کند انجام مى دهد.
سعى نمائید هر روز، از عطر استفاده نمائید و اگر نتوانستید یک روز در میان ، و اگر نتوانستید پس هر جمعه خود را معطّر و خوشبو گردانید (با رعایت شرائط زمان و مکان ).
هرگاه والیان و مسئولان حکومت دروغ گویند باران نمى بارد، و اگر رئیس حکومت ، ظلم و ستم نماید پایه هاى حکومتش سست و ضعیف مى گردد؛ و چنانچه مردم زکات و خمس مالشان را نپردازند چهارپایان مى میرند. ما بین طلوع سپیده صبح تا طلوع خورشید ملائکه الهى ارزاق انسان ها را سهمیه بندى مى نمایند، هرکس در این زمان بخوابد غافل و محروم خواهد شد. هرکس مشکلى از مؤ منى را بر طرف نماید و او را خوشحال سازد، خداوند او را در روز قیامت خوشحال و راضى مى گرداند. همانا ما اهل بیت عصمت و طهارت چنانچه شخصى را بنگریم ، ایمان و اعتقاد او را مى شناسیم که اعتقادات درونى و افکار او چگونه است . مؤ من ، حقیقت ایمان را درک نمى کند مگر آن که 3 خصلت را دارا باشد: خصلتى از خداوند، که کتمان اسرار افراد باشد، خصلتى از پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله که مدارا کردن با مردم باشد، خصلتى از ولىّ خدا که صبر و شکیبائى در مقابل شدائد و سختى ها را داشته باشد. همانا سکوت و خاموشى راهى از راه هاى حکمت است ، سکوت موجب محبّت و علاقه مى گردد، سکوت راهنمائى براى کسب خیرات مى باشد. بهترین وقت براى تزویج و زناشوئى شب است که خداوند متعال شب را وسیله آرامش و سکون قرار داده ، همچنین زنان آرام بخش و تسکین دهنده مى باشند. هر بنده اى از بندگان خداوند بر قبر مؤ منى جهت زیارت حضور یابد و هفت مرتبه سوره مبارکه إ نّا أ نزلناه را بخواند، خداوند متعال گناهان او و صاحب قبر را مورد بخشش و آمرزش قرار مى دهد. برادر بزرگ جانشین و جایگزین پدر خواهد بود. چنانچه در موردى خواستى غضب کنى و براى خدا برخورد نمائى ، پس متوجّه باش که غضب و خشم خود را در جهت و محدوده رضایت و خوشنودى خداوند، اِعمال کن . بهترین کارها، شغل کشاورزى است ، چون که در نتیجه کشت و تلاش ، همه انسان هاى خوب و بد از آن استفاده مى کنند.امّا استفاده خوبان سبب آمرزش گناهان مى باشد، ولى استفاده افراد فاسد و فاسق موجب لعن ایشان خواهد شد، همچنین تمام پرنده ها و چرندگان از تلاش و نتیجه کشت بهره مند خواهند شد. هرکس روز عاشوراى امام حسین علیه السلام ، دنبال کسب و کار نرود (و مشغول عزادارى و حزن و اندوه گردد)، خداوند متعال خواسته ها و حوائج دنیا و آخرت او را برآورده مى نماید؛ و در بهشت چشمش به دیدار ما - اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام - روشن مى گردد. [ چهارشنبه 88/8/6 ] [ 11:5 صبح ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |