|
[ چهارشنبه 90/3/11 ] [ 10:6 عصر ] [ ]
[ نظر ]
[ یکشنبه 90/3/8 ] [ 8:12 صبح ] [ ]
[ نظر ]
.:: یا ربّ النّور ::. مرحوم علامه میرزا جواد آقا تهرانی(ره) به منطقه والفجر مقدماتی آمده بودند، ولی به دلیل تواضع زیادشان امام جماعت نمیشدند. ایشان به ما میفرمود: شما از من جلوتر هستید.
به گزارش مشرق به نقل از تابناک، یک شب به تیپ امام جواد (علیه السلام) آمد و سخنرانی کرد. پس از آن موقع نماز بود، اما قبول نمیکردند بروند جلو و امام جماعت باشند. شهید برونسی گفت: آقا! بفرمایید جلو و امام باشید. آقای برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش میکنم.
علامه گفت: نه پس خواهش را نمیپذیرم. بچهها گفتند: خوب آقای برونسی! مصلحتا بگویید دستور میدهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت این عارف بزرگ نماز بخوانیم. شهید برونسی هم، همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز! بعد از نماز، علامه حال عجیبی داشت شهید برونسی را کنار کشیده بود و اشک میریخت، میگفت دوست عزیزم، جواد (علامه میرزا جواد آقا تهرانی) را فراموش نکنی و حتما مرا شفاعت کن. [ دوشنبه 90/2/26 ] [ 10:32 عصر ] [ ]
[ نظر ]
.:: یا حبیب الباکین ::.
گفت : در می زنند مهمان است گفت: آیا صدای سلمان است؟ این صدا، نه صدای طوفان است مزن این خانهء مسلمان است مادرم رفت پشت در، اما
گفت:آرام ما خدا داریم ما کجا کار با شما داریم و اگر روضه ای به پا داریم پدرم رفته ما عزاداریم پشت در سوخت بال و پر، اما
آسمان را به ریسمان بردند آسمان را کشان کشان بردند پیش چشمان دیگران بردند مادرم داد زد بمان! بردند بازوی مادرم سپر،اما
بین آن کوچه چند بار افتاد اشک از چشم روزگار افتاد پدرم در دلش شرار افتاد تا نگاهش به ذوالفقار افتاد- گفت: یک روز یک نفر اما... [ شنبه 90/2/17 ] [ 9:47 عصر ] [ ]
[ نظر ]
بصیرت یعنی اینکه بدانیم شمری که سر از پیکر امام حسین(ع) جدا کرد همان جانباز صفین بود که تاچند قدمی شهادت پیش رفت.
با علی در بدر بودن شرط نیست * * * * * * * * * * * * رهبر نشوی تنها من یار تو می گردم * * * این چه فتنه است که آفت زده ایمانها را؛ این عمّار که بیند که علی تنها نیست؛ شب پرستان که هراس از لب لعلت دارند ما را نبی قبیله ی سلمان خطاب کرد [ شنبه 90/2/10 ] [ 10:1 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |