|
داشتم مقاله ای رو می خونم از قیام جهانی و علایم ظهور. برای من که بسیار جذاب و خوندنی بود . امید وارم شما هم از این مطالب خوشتون بیاد. البته این مطالب ، کامل مطالب اون مقاله نبود . انشا الله اگه عمری حاصل بود مابقی مطالب رو البته با شیوه مدرن کپی پیس براتون می نویسم.!!!
قیام جهانى
ظهور و قیام حضرت مهدى صلوات الله علیه یک جریان منطقهاى و قومى نیست، بلکه یک مسأله جهانى و همگانى است، النهایه، این مسأله در جهان تشیع بیشتر شکل گرفته و ارادتمندان آن حضرت پیوسته در انتظار ظهور وى هستند و از وجود مبارک و دعاهاى نافذ و توجهات عالیش در زمان غیبت استفادهها مىکنند. 1- در قرآن کریم سوره انبیاء: آیه 105 مىخوانیم: و لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون از روزى که بشریت به وجود آمده و از روزى که قرآن نازل شده: این آیه پیاده نگشته و بصورت وعده بوده است، زیرا پیوسته وارثان و حاکمان زمین بندگان ناصالح خدا و ستمکاران بودهاند، انبیاء بصورت نورى فقط در گوشههاى زمین درخشیدهاند، ولى این آیه با گستردگى بسیار بزرگ مىگوید: آنان که آن حضرت را دیده اند ناگفته نماند: عده زیادى از بزرگان حضرت امام زمان (ع) را در مدت پنج سال که در حال حیات پدر بزرگوارش بود و نیز در مدت 69 سال دوران غیبت صغرى دیدهاند، لذا مىبینیم که نویسندگان حالات و تاریخ آن حضرت هر یک فصلى تحت عنوان فصل فیمن راه علیه السلام منتعقد کردهاند. و نیز مرحوم شیخ مفید متوفاى 413 هجرى که در ارشاد: ص 329 فرموده: باب من رأى الامام الثانى عشر (ع) و آنگاه روایاتى نقل کرده است و نیز مرحوم شیخ الطائفه متوفاى 460 هجرى که در کتاب غیبت: ص 152 فرموده: اخبار بعض من رأى صاحب الزمان (ع)... و دیگران از بزرگان علماء.
حکایت أبى الحسین حکایت مرحوم بحرالعلوم عالم بزرگوار و متقى جناب زین العابدین بن محمد سلماسى که از شاگردان و خواص مرحوم علامه طباطبایى سید مهدى بحرالعلوم بود، نقل مىکند: در نجف اشرف در مجلس مرحوم بحرالعلوم بودم، ناگاه مرحوم محقق قمى صاحب قوانین وارد منزل سید گردید، و آن در سالى بود که بقصد زیارت مکه و قبور ائمه علیهم السلام به عراق آمده بود، حاضران که در مجلس بودند پراکنده شدند و بیشتر از صد نفر مىشدند، فقط سه نفر ماندند که همه اهل تقوا و مجتهد بودند. حکایت بحرالعلوم در مکه عالم جلیل و صاحب کرامات، زین العابدین سلماسى باز نقل مىکند: روزگارى که سید بحرالعلوم مجاور مکه معظمه بود، با وجود غربت، بسیار دلگرمى و اطمینان خاطر داشت و در بذل و بخشش ناراحت نبود، در بعضى از ایام پول بقدرى کم آمد که حتى یک درهم هم نداشتیم، جریان را به وى گفتم و اظهار کردم که با این همه مخارج چکار خواهیم کرد، سید جوابى نداد. کرامت عجیب علامه مجلسى رضوان الله علیه در بحار فرموده: بعضى از افاضل موثق به من جریانى از بحرین نقل کرد و گفت که آنرا از شخصى موثق و قابل اعتماد نقل مىکند و آن این که: روزگارى که بحرین تحت ولایت افرنج - ظاهراً استعمار انگلیس - بود، یک نفر ناصبى و دشمن اهل بیت را به حکومت آنجا گذاشته بودند، او وزیرى داشت ناصبىتر از خود و از اهل بحرین هر که در مذهب شیعه بود بشدت دشمن مىداشت و در کشتن و ضرر زدن به آنها کوتاهى نمىکرد.
1- در فصل اتفاقى بودن مهدى گفته شد که این روایت مسلم الفریقین است . (خاندان وحى، ص 749 - 764) ****************** علائم ظهور روایاتى که در مورد حوادث قبل از ظهور و علائم ظهور رسیده بسیار و متنوع استبرخى از این روایات جو اجتماعات و بویژه وضع جوامع اسلامى را پیش از ظهور تشریح مىکند و برخى دیگر حوادثى را که نزدیک به ظهور واقع مىشوند شرح مىدهد و برخى هم بروز امورى عجیب را بیان مىنماید. الف - روایاتى که جو قبل از ظهور را مشخص مىسازد. شراب خورى و خرید و فروش مسکرات آشکارا انجام مىشد ربا خوارى رواج مىیابد زنا و اعمال شنیع دیگر متداول و شایع و آشکار مىگردد قساوت تقلب نفاق رشوه خوارى ریا کارى بدعت غیبت و سخنچینى بسیار استبىعفتى و بىحیایى و ظلم و ستم عمومى خواهد بود و زنان بىحجاب و با لباسهاى زننده در اجتماع آشکار مىشوند مردان به زنان و زنان به مردان در لباس و آرایش شبیه مىشوند امر به معروف و نهى ازمنکر ترک مىگردد و مؤمنان خوار و بىمقدار و محزون بوده و توانایى جلوگیرى از گناهان و زشتیها را نخواهند داشت کفر و الحاد و بى دینى رواج یافته ن به اسلام و قرآن عمل نمىشود فرزندان نسبتبه پدران و مادران آزار و بىحرمتى روا داشته و کوچکتر احترام بزرگتر را رعایت نمىکند و بزرگتر به کوچکتر ترحم نمىنماید و صله رحم مراعات نمىشود خمس و زکات پرداخت نمىشود و یا به مصرف صحیح خود نمى سرد بیگانگان و کافران و اهل باطل بر مسلمان چیره مىشوند و مسلمانان با خود باختگى در همه امور و در لباس و گفتار و کردار از آنان تقلید و پیروى مىکنند و حدود الهى تعلطیل مىشود و ... و بسیارى فجایع دیگر که با عبارات گوناگون در روایات پیشوایان ما ذکر شده است و همه مردم اوج این فجایع را در قرن اخیر و بویژه در رژیم طاغوت شاهد بودهاند و انقلاب اسلامى ملت مسلمان ایران که امید است مقدمه قیام مبارک امام زمان علیه السلام باشد در واقع قیام علیه همین فجایع بود و براى نجات ملت از فسق و گناه و بى دینى که به دستبى دینان سرسپرده داخلى و به پشتیبانى استعمار خارجى همهگیر و روز افزون شده بود و اثرات شوم آن در همه شئون مسلمانان دیدیده مىشد صورت گرفت و سپاس خداى را که به بسیارى از این نارواها در کشور اسلامى ایران پایان داده شد اما همه مىدانیم که در جهان و در سایر کشورهاى اسلامى این جنایات و زشتیها هنوز ادامه دارد. ب - حوادث پیش از ظهور از علاماتى که پیشوایان معصوم ما بر آن بسیار تاکید کرده و صریح و روشن بیان فرمودهاند خروج سفیانى است ((سفیانى)) طبق پارهاى از روایات مردى اموى و از نسل یزید بن معاویة بنى ابى سفیان و از پلیدترین مردم است نامش ((عثمان بن عنبسه)) است و با خاندان نبوت و امامت و شیعیان دشمنى ویژهاى دارد سرخ چهره و کبود چشم و آبله رو و بدمنظر و ستمگر و خیانتکار است در شام (سابق که مشتمل بر دمشق و فلسطین و اردن و حمص و قنسرین است) قیام و به سرعت پنچ شهر را تصرف مىکند و با سپاهى بزرگ به سوى کوفه در عراق مىآید و در شهرهاى عراق و یویژه نجف و کوفه جنایات بزرگى مرتکب مىشود و سپاهى دیگر به مدینه در عربستان مىفرستد سپاه سفیانى در مدینه به قتل و غارت مىپردازند و از آنجا به سوى مکه مىروند و سپاه سفیانى در بیابانى میان مدینه و مکه به فرمان خداى متعال به زمین فرو مىروند آنگاه امام قائم (علیه السلام) پس از جریاناتى از مکه به مدینه و از مدینه به سوى عراق و کوفه مىآید و سفیانى از عراق به شام و دمشق فرار مىکند و امام سپاهى را به تعقیب او روانه مىفرماید که سرانجام او را در بیت المقدس هلاک کرده و سرش را جدا مى سازد. (1) 4 - ((خروج سید حسنى)) بنابر روایات ائمه علیهم السلام سید حسنى مردى از بزرگان شیعیان است که در ایران و از ناحیه ((دیلم و قزوین)) (کوهستانهاى شمالى قزوین که یک قسمت آن دیلمان نام دارد) خروج و قیام مىکند. مردى خداجو و بزرگوار است که ادعاى امامت و مهدویت نمىکند و فقط مردم را به اسلام و روش ائمه معومین (علیه السلام) دعوت مىنماید و کارش بالا مىگیرد و پیروان بسیار پیدا مى کند و از محل خود تا کوفه را از ظلم و جور و فسق و فجور پاک مىسازد و مطاع و رئیس است و مانند سلطان عادلى حکومت مىکند و هنگامى که با سپاهیان و یاران خود در کوفه استبه او خبر مىدهند که امام قائم (علیه السلام) با یاران و پیروان خود به نواحى کوفه آمده استسید حسنى با لشکریان خود با امام علیه السلام ملاقات مىکند امام صادق علیه السلام فرمودهاند: که سید حسنى امام را مىشناسد اما براى انکه به یاران و پیروان خود امامت و فضایل امام را ثابت کند آشنائى خود را آشکار نمىسازد و از امام مىخواهد که دلائل امامت و مواریثى که از پیامبران نزد اوست ارائه دهد و امام علیه السلام ارائه مىفرماید و معجزاتى آشکار مىفرماید و سید حسنى با امام بیعت مىکند و پیروان او نیز با امام بیعت مىکنند بجز گروهى حدود چهار هزار نفر که نمىپذیرند و به امام (ع) نسبتسحر و جادوگرى مىدهند و امام (علیه السلام) پس از سه روز موعظه و نصیحت چون نمىپذیرند و ایمان نمىآورند دستور قتل آنان را صادر مىفرماید و همه آنان به فرمان امام کشته مىشوند. (2) 5 - نداى آسمانى یکى دیگر از علامات مشهور، نداى آسمانى است و آن چنان است که پس از ظهور امام غائب در مکه بانگى بسیار مهیب و رسا از آسمان شنیده مىشود که امام را با اسم و رسم و نسب به همگان معرفى مىکند و این ندا از آیات الهى است در این ندا به مردم توصیه مىشود که با امام بیعت کنید تا دایتیابید و مخالفتحکم او را ننمایید که گمراه مىشوید (3) . و نداى دیگرى قبل از ظهور صورت مىگیرد که براى تثبیتحقانیتحضرت على (علیه السلام) و شیعیان او خواهد بود. (4) . 6 - ((نزول عیسى مسیح (ع) و اقتداى او به حضرت مهدى (علیه السلام))): در پارهاى از روایات نزول عیسى مسیح (علیه السلام) از آسمان و اقتداى او در نماز به حضرت مهدى علیه السلام جزو امورى که همراه ظهور آن حضرت صورت مىگیرد ذکر شده است رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله به دختر خویش فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: (و منا و الله الذى لا اله الا هو مهدى هذه الامة الذى یصلى خلفه عیسى بن مریم)) (5) (و به خدائى که پروردگارى جز او نیستسوگند که مهدى این امت از ما است همان که عیسى بن مریم پستسر او نماز مىخواند). علائم و نشانههاى دیگرى نیز در کتابها جمعآورى شدهاست اما آیا این علائم همه واقع مىشوند یا ممکن است در آنها تغییراتى بوجود آید موضوعى است که در جاى خود بررسى و مقرر شده و فرمودهاند علائم بر دو قسم استحتمى و غیر حتمى و آنچه حتمى است واقع مىشود. در پارهاى روایات فرمودهاند حتى حتمیات هم ممکن است تغییر یابد و آنچه تغییر پذیر نیست چیزهایى است که خداى متعال وعده فرموده و خداوند خلف وعده نمىفرماید ((ان الله لا یخلف المیعاد)) (6) بدیهى است روایاتى که محتومات را نیز قابل تغییر مىداند حالت انتظار را در جامعه شیعه قوىتر مىسازد تا همیشه منتظر باشند و خود را آماده سازند زیرا ممکن است علائم واقع نشده باشد و در عین حال آنحضرت ظهور نماید.
پی نوشت: 1) منتهى الامال زندگى امام دوازدهم ص 102 - 103 اثبات الهداة ج 7 ص 398 و 417 غیبت نعمانى باب 14 در علامات ظهور از ص 247 - 283 غیبت طوسى علامات ظهور از ص 265 - 280 روضه کافى ص 310 حدیث 483 بحار ج 52 ص 186 و 237 - 239 و دیگر صفحات باب علامات ظهور از ص 181 الى 278 کفایة الموحدین ج 2 ص 841 - 842. 2) منتهى الامال زندگى امام دوازدهم ص 104 - 103 بحار ج 53 ص 15 - 16 کفایة الموحدین ج 2 ص 842 - 843. 3) منتهى الامال زندگى امام دوازدهم ص 102، غیبتشیخ طوسى ص 274، اثبات الهداة ج 7 ص 424، غیبت نعمانى ص 257، حدیث 14 و 15 و نیز در دیگر روایات باب 14 این کتاب کفایة الموحدین ج 2 ص 740 روضه کافى ص 209 - 210 حدیث 255 و ص 310 حدیث 483 بحار الانوار ج 52 در بسیارى رویات صفحات 181 - 278. 4) اثبات الهداة ج 7 ص 399 5) اثبات الهداة ج 7 ص 14 6) اثبات الهداة ج 7 ص 431. *********************
[ یکشنبه 87/5/20 ] [ 7:17 عصر ] [ ]
[ نظر ]
تصاویری از ضریح مطهر حضرت اباالفضل العباس (ع)
تصاویری قدیمی و ناب از حرم مطهر حضرت عباس (ع)
تصویری از بین الحرمین و نمایی از حرم حضرت اباعبد الله و برپایی جشن ولادت
برپایی جشن و سرور در حرم حضرت اباعبد الله الحسین در روز میلاد
[ چهارشنبه 87/5/16 ] [ 2:29 عصر ] [ ]
[ نظر ]
سلامی گرم به همه دوستان ؛ اعیاد شعبانیه بر شما مبارک این هم یه یادگاری و یک هدیه باشه از وبلاگ شهید گمنام بر شما
نیایشی از صحیفه سجادیه دعاهای امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه جمع آوری گشته که هر کدام در موردی خاص ذکر گردیده است. دعای سیزدهم صحیفه برای طلب حوایج از درگاه الهی است: تو آن کسی هستی که آرزوی آرزومندان به ذات اقدس و اعلای تو انتها پذیرد و تمنیات بی انتهای ما یکجا در خزانه پایان ناپذیر تو ذخیره و آماده باشد. ای پروردگار من که نعمای بی قیاس خود را در برابر قیمت اعطا نفرمائی و روزی را به روزی خوران نفروشی. ای پروردگار من که عطیات و مواهب تو هرگز کدورت منت نپذیرد و بندگان تو که همیشه در نعمای تو غرق باشند هرگز از تو سرزنش و ملامت نگیرند. ای پروردگار من که همه در سایه عنایات تو از ماسوای تو مستغنی باشند ، ولی هرگز از عنایات تو کسی را استغنا نیست. ای پروردگار من که همواره دلهای ما به سوی تو پر کشد و جان مشتاق ما از درگاه تو روی برنگرداند. ای پروردگار من که خزانه غیب تو بی دریغ بر کائنات سیم و زر بیفشاند و کرم بی مانند تو خزانه غیب ترا تهی نسازد. ای پروردگار من که حوادث روزگار نظام حکمت ترا درهم نشکند و مشیت علیای ترا از نظر خویش نگرداند. ای پروردگار من که خواهش خواهندگان از درگاه تو یک لحظه وانماند و تمنای بندگان، خسته ات نکند. خویش را به بی نیازی ستودی و کائنات را در پیشگاه الوهیت خویش مسکین و محتاج شمردی. بی نیازی ترا سزاست و ما را نیز بدرگاه تو استغاثه و احتیاج سزاوار است. آنان که همی خواهند از فقر به سوی غنا گرایند دست گدائی به درگاه تو پیش آورند و به هنگامی که گمان اجابت قوی تر باشد حاجت خویش از تو خواهند و حقیقت این است که رشد و صلاح خود دریافته اند و راه خانه ترا شناخته اند، زیرا آن کسان که در گمراهی حلقه بر خانه دیگران کوبند جز حرمان و حسرت بهره ای نخواهند برد و بسزای گمراهی خویش خواهند رسید. ای پروردگار من! من که اکنون دست دعا به ملکوت اعلای تو پیش آورده ام بنده ای مسکین و محتاج باشم و جز خانه تو خانه ای را نشناسم. خدای من! هر چه به خاطر حاجت خویش کوشیده ام بیهوده مانده و هر چه حیله و تدبیر بکار برده ام تمنای من صورت نگرفته است. نفس نابردبار من به وسوسه افتاد و می خواست که دست حاجت مرا به سوی مردمی که خود حاجات خویش را به درگاه تو آورند بکشاند و مرا از خانه خالق به خانه مخلوق ببرد. نفس من سخت در تب و تاب و اضطراب بود و پای مرا به بی تابی می لرزانید و بیم آن میرفت همچون خطاکاران بلغزم و با گناهکاران از پرتگاه غفلت فرو افتم ولی لطف عمیم تو به فریادم رسید و مرا به خویشتن باز آورد. دیده از خواب غفلت بگشودم و در پناه تو از لرزش و لغزش، از سقوط و شقاوت بر کنار ماندم و به سوی تو بازگشتم. گفتم که عظمت و جلال ویژه پروردگار من است و این فکر کودک و کوچک ماست که گاهی کوتهی آورد و تباهی کند و گرنه بدیهی است که هرگز نیازمند حاجت، نیاز دیگری بر نیاورد و محتاج به پیش محتاج، حاجت خویش عرض نکند، و تهی دست دستهای تهی را گرانبار ندارد. ای پروردگار من! یکباره به جانب تو روی آورده ام و با رغبت و اشتیاق بسیار حلقه خواهش بر در خانه تو کوبیده ام. به تو عرض حاجت می دارم ای پروردگار من، ایمان من کوه صفت، استوار است که خواهش های من هر چه دشوار باشد برای تو سنگین نخواهد بود و هر قدر بسیار باشد باز هم در پیشگاه تو از هر اندکی اندک تر است. رحمت وسیع و کرم عمیم تو همه کس را فرا گرفته و همه جا را فرو برده است. دست بخشنده تو از بخشش های بی شمار هرگز کلیل و علیل نخواهد شد. بنابراین ای خدای من، به روح پاک محمد و آل محمد رحمت فرست و مرا آنچنان که فضل و عنایت تو اقتضا کند به درگاه خویش بپذیر ، زیرا اگر به استحقاق من حوالت شود از عطیت تو محروم خواهد ماند. من نخستین کس نباشم که دست حاجت به سوی تو پیش آورده و شایسته اجابت نیست و نخستین خواهنده نیستم که تنها به امید فضل تو با روی سیاه بدرگاه تو روی نهاده است. به آن کسان که از خزانه غنای تو استحقاق نعمت ندارند نعمت بخشیده ای و بر مردمی که فضل ترا سزاوار نیستند افضال و انعام فرموده ای. صدای مرا با مرحمت و عنایت بشنو و بر التماس و تضرع من رحمت آور و دعای مرا اجابت فرمای. پروردگارا مگذار که نگاه امیدوار من از ملکوت مقدس تو نومید بازگردد و رشته ای که قلب مرا با آسمانها پیوند می دهد بریده شود، و هرگز حاجات مرا ای برآورنده حاجات از حضرت خویشتن بدیگران باز مگذار. حاجات مرا خود برآور و هنوز که دستان گدایی من از در گاه تو فرو نیفتاده آرزوهای مرا به من ببخش. گره از کار فرو بسته من بگشای و سرنوشت مرا به سعادت و سلامت من پایان فرمای. به روح نازنین پیامبر اکرم و فرزندان گرامیش رحمتی فرست که همچون ذات اقدس تو بی ابتدا و انتها باشد و از برکت همین صلوات و تحیات مرا به آنچه از فضل و رحمت تو میخواهم برسان زیرا رحمت تو وسیع و کرم تو عمیم باشد. " در اینجا امام علیه السلام حاجات خویش را به زبان می آورد". " و سپس پیشانی بر خاک می گذاشت و در سجده به درگاه خدا عرضه می داشت. " مرحمت تو زبان مرا به عرض حاجت گشود و احسان تو مرا بدرگاه تو راهنمائی کرد. اکنون محمد و آل محمد را در پیشگاه تو به شفاعت آورده ام تا مرا از حضرت خویش نومید باز نگردانی. ******* در گوشی بگم کل مطلب کپی شده هستش ... و زحمت زیادی برای شخص بنده نداشته... فقط اینکه ما هم چیزی رو کرده باشیم این رو ارائه کردیم ولی امید وارم استفاده کافی کرده باشید... خاک پای همه محبین اهل بیت یونس 20
[ سه شنبه 87/5/15 ] [ 3:36 عصر ] [ ]
[ نظر ]
* السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع) *
نفس کرامات
در بیت وحی با لب خندان خوش آمدی
مادر فدات ، با لب عطشان خوش آمدی ای تشنه! شیر مادرت از غصه خشک شد از بس که بود صوت تو سوزان خوش آمدی
خون خدا ! به جمع شهیدان خوش آمدی
ای آشنای ابر بهاران خوش آمدی
ای جرعه نوش ختم رسولان خوش آمدی اینجا مدینه است سر آغاز کربلا شش ماهه ! آمدی ؟ چه شتابان ؟ خوش آمدی
گویا حدیث غربت مادر شنیده ای
چشمان تست جان روایات گفته اند طوفان ترنُمی ز نفسهای گرم تست این را یکی زخیل کرامات گفته اند چشم طمع به دست کریم تو بسته اند آنانکه از بضاعت مزجات گفته اند
با صد هزار فخر و مباهات گفته اند آئینه را مقابل بابا گذاشتی وقتی سخن زمومن و مرآت گفته اند
شمشیرها سلام ملاقات گفته اند
لبیک تو به نغمه ی هیهات گفته اند
گوید به تو خدای تو لبیک یا حسین
موسی و طور را به تماشا کشیده ای
درک و شعور را به تماشا کشیده ای
جشن و سرور را به تماشا کشیده ای
مجد و غرور را به تماشا کشیده ای
قلب صبور را به تماشا کشیده ای
درک و حضور را به تماشا کشیده ای
صبح ظهور را به تماشا کشیده ای
غلمان و حور را به تماشا کشیده ای با قطره های آب ز دست مبارکت چشمان کور را به تماشا کشیده ای
تا نفخ و صور را به تماشا کشیده ای
رمز عبور را به تماشا کشیده ای
شور و نشور را به تماشا کشیده ای
توحید نیست از تو جدا یابن بوتراب
وی اعتبار صبح ازل یا اباالعطش
شیرین تر از شراب عسل یا اباالعطش
ای تشنه ات تمام ملل یا اباالعطش
وقتی چشید طعم بغل یا اباالعطش
وقتی رسید روز عمل یا ابا العطش
این شرم داشت هُرم اجل یا ابالعطش
ماه حرم کجا و دغل یا ابالعطش
احمد نداشت این همه یل یا اباالعطش گر زینب تو آینه ی فاطمی نبود بودی تو بی شبیه و بدل یا اباالعطش
آورده ای مثل به مثل یا اباالعطش
دارند بغض روز جمل یا اباالعطش
آب حیات مانده ز امساک حنجرت
قالوا بلی همان شرف کربلای تو
وقتی رسید سینه زن خیمه های تو
قرآن نشسته با همه عترت به پای تو
احیا گر ولای علی شد ولای تو
ای تا بهشت دین خدا مبتلای تو
احیا شد از غریب ترین روضه های تو
شد تازیانه قاتل نام و صدای تو
تکثیر شد به کرب و بلا دست و پای تو تیغ ستم گلوی تو را شرحه می کند جاری است در گلوی تو خون خدای تو
ای بی کفن فدای تو و بوریای تو
روز شهادتت کفن تو حصیر بود
[ دوشنبه 87/5/14 ] [ 6:55 عصر ] [ ]
[ نظر ]
سوم شعبان: میلاد مبارک سومین امام معصوم، حسین بن علی حضرت اباعبدالله (ع)، سرور آزادگان جهان، دومین ثمره پیوند فرخنده على (ع) و حضرت فاطمه، دختر پیامبر اسلام (ص) در خانه وحى و ولایت و روز پاسدار.
چهارم شعبان: میلاد با سعادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)، سمبل مقاومت و وفاداری در راه آرمان مقدس جهاد فی سبیل الله و پرچم گذشت و فداکارى و جانبازى در صحراى کربلا و روز جانباز. پنجم شعبان: میلاد مسعود زینت عبادت کنندگان و سرور نیایشگران، معصوم چهارم حضرت امام على بن الحسین زین العابدین (ع).
نیمه شعبان : فرخنده میلاد دوازدهمین پیشواى معصوم، حضرت حجة بن الحسن المهدى، امام عصر و زمان(عج) گلشن گل فروز مهر گیتی آل محمد (ص)، مصلح الهى و طلایه دار رهایى بشر.
ایمان [ دوشنبه 87/5/14 ] [ 5:3 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |