|
آمارهای ارائه شده توسط احمدینژاد و موسوی چه کسی دروغ می گوید؟
ضریب جینی الف) نمودار ارائه شده توسط آقای موسوی در مناظره با آقای کروبی به عنوان نمودار ارائه شده توسط احمدی نژاد با نموداری که احمدی نژاد در مناظره نمودار ارائه شده توسط موسوی از سه لحاظ با نمودار ارائه شده توسط احمدی نژاد تفاوت دارد:
1- تعداد سال های ارائه شده 2- محل ترانکیت 3- حداکثر مقدار ممکن در محور Y در این دو نمودار با یکدیگر تفاوت داشته و این عامل نیز به بیشتر به نظر رسیدن اختلاف بین میله ها می انجامد. ب) حال فرض می کنیم که موسوی می خواسته تنها بر سال های دولت احمدی نژاد تمرکز کند. از این رو می توان تصور کرد که نمودار ادعایی وی از نظر شکلی و سال های بررسی با نمودار آقای احمدی نژاد تفاوت داشته باشد. اما مشکل اینجاست که نموداری که آقای موسوی آن را نمودار احمدی نژاد می داند از آمار رسمی ضریب جینی سال های 83، 84، 85 و 87 استفاده کرده، در حالی که عنوان سال های نمودار را به صورت نادرستی به ترتیب 84، 85، 86 و 87 ذکر کرده است. ضریب جینی در سالهای مختلف طبق اعلام بانک مرکزی به شرح ذیل بوده است:
با توجه به نموداری که آقای موسوی به عنوان نمودار ارائه شده توسط احمدی نژاد عنوان کرده است قابل مشاهده است که برای سال 1384 ضریب جینی
ولی نموداری که آقای موسوی حقیقت ضریب جینی کشور می نامد ایشان ضریب جینی سال 1386 را به عنوان ضریب جینی سال 1387، ضریب جینی سال 1385 را به عنوان ضریب جینی سال 1386، ضریب جینی سال 1384 را به عنوان ضریب جینی سال 1385 و بالاخره ضریب جینی سال 1383 را به عنوان ضریب جینی سال 1384 معرفی کرده است. همچنین ترانکیت این نمودار در عدد دیگری یعنی از این رو تفاوت های میان نمودار ادعایی ایشان به عنوان نمودار ارائه شده توسط احمدی نژاد و نمودار ادعایی به عنوان نمودار واقعی جامعه بسیار زیاد بوده و به هیچ وجه شباهتی میان آن ها دیده نمی شود. این عدم شباهت به دلیل یکسان نبودن مقیاس های سنجش آن ها و همچنین نادرست و متفاوت بودن ضریب جینی مربوط به هر سال در این دو نمودار می باشد.
نموداری که آقای موسوی مدعی شده احمدی نژاد شبیه آن را نشان داده است (سمت راست) و نموداری که ایشان مدعی است که نمودار واقعی ضریب جینی کشور می باشد (سمت چپ) [ سه شنبه 88/3/19 ] [ 8:36 عصر ] [ ]
[ نظر ]
:: لا حول و لا قوّة الا بالله العلی العظیم :: حالا که به ما رأی نمیدهید... هتاکی بیسابقهی مدعیان اخلاق به مردم در روزنامهی وابسته به موسوی
در حالی که نتایج نظرسنجیهای انتخاباتی حاکی از پیروزی قاطع دکتر احمدینژاد میباشد، توهین مدعیان اخلاق به ملت ایران، شدت گرفته است.
روزنامه کلمه سبز امروز در صفحهی 11 در کنار نوشتهای با عنوان "تحلیل شیوه احمدینژاد در تحریف نرخ تورم" کاریکاتور بسیار توهینآمیزی را درخصوص ملت ایران منتشر کرد. مطمئن شدن جریان تجدیدنظرطلب از بیفایده بودن دروغگوییها و رأی قطعی دکتر احمدینژاد، این جریان را مانند انتخابات 84 به هتاکی علیه ملت انداخته است. پنج دستورالعمل کمیته ایکس برای روزهای پایانی انتخابات
گزارش تصویری:
اجتماع میلیونی حامیان دکتر احمدینژاد عصر روز دوشنبه در مصلای بزرگ تهران برگزار شد. در این گردهمایی بزرگ، رئیسجمهور به دلیل ازدحام بیسابقهی جمعیت موفق به :: ماشاء الله ولا حول و لا قوّة الا بالله العلی العظیم :: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ .
[ سه شنبه 88/3/19 ] [ 4:32 عصر ] [ ]
[ نظر ]
:: یَاذالجلالِ وَ الاِکرام ::
.* نعمت بزرگ حضور مردم، هدیهى انقلاب به ماست. قرنهاى متمادى در کشور ما سپرى شد ، حکومتهایى آمدند و رفتند ، بدون اینکه مردم کوچکترین نقشى در تعیین این دولتها و گزینش آنها داشته باشند. انقلاب میدان را براى مردم ما باز کرد. مردمسالارى در کشور ما، یک مردمسالارىِ حقیقىِ متکى به ایمان است. مردم از روى احساس وظیفهى دینى است که در عرصهى انتخابات وارد مىشوند و طبق تشخیصِ خود گزینش مىکنند و رأى خود را به صندوق مىاندازند.(مقام معظّم رهبری ، حضرت آیت الله العظمی آقا سیّد علی خامنه ای(دام ظلّه البارد)} *دوستانی که فکر می کنند ، چه رای بدهند و چه رای ندهند رئیس جمهور انتخاب شده و رای اونها در این انتخاب تاثیری نداره ، هنوز انقلاب الهی ما را نشناخته اند و نیاز به کمی دقّت و مطالعه ی بیشتر و البته انصاف دارند. * دو نکته ی اساسی در همه ی انتخابات و خصوصاً این انتخابات پیش رو بسیار بسیار حائز اهمیّته: *اوّل: شرکت خود و شرکت دادن حدّ اکثری دیگران در انتخابات به عنوان یک تکلیف. *دوم: افزودن به میزان مشارکت آگاهانه ی خود و اطرافیان در انتخاب اصلح. *متاسّفانه خبرهایی هست که حاکی از اینه که آنان که سالهای سال دندان تیز کرده اند و کینه ی دیرینه از این انقلاب شکوهمند اسلامی که یادگار گرانبهای امام عزیزمون(ره) و میراث خون هزاران شهید است ، می خواهند از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را ببرند و ضربه ی مهلکی به این نظام الهی بزنند و امیدواریم این بار نیز با عنایت الهی(جلّ جلاله) و تاییدات حضرت ولی عصر(عج) و تدابیر رهبر عزیزمون ، توطئه هاشون نقش بر آب بشه. *بنا بر تکلیف شرعی ، از همه ی عزیزان تقاضای عاجزانه دارم که موضوع انتخابات رو در نهایت بینش اعتقادی و سیاسی ، هوشیارانه با دقّت دنبال نمایند و به تمامی وظایف شرعی و سیاسی خود با تکیه بر این کلام شیوای امام عزیزمون که فرمودند: *سیاست ما عین دیانت ماست. * عمل نمایند. خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی (عج)
[ یکشنبه 88/3/17 ] [ 4:4 عصر ] [ ]
[ نظر ]
.:: یَا رَبَّ العَالمین ::. کربلا یعنی که یار رهبری از حسین عصر خود فرمانبری *سالروز آغاز ولایت و رهبری مقتدا و نور چشم و عزیزمون ، مقام معظّم رهبری ، حضرت آیت الله العظمی آقا سیّد علی خامنه ای(دام ظلّه البارد) رو به ساحت مقدّس آقا امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه) و فدائیان ولایت ، تهنیت عرض می نمایم. سونامی ایرانی
"سونامی ایرانی" عنوان فیلمنامه ای کوتاه است که 4 روز قبل از انتخابات 84 توسط ابوالقاسم طالبی کاگردان نامآشنای سینما و تلویزیون نوشته شد و 2 روز قبل از انتخابات، در صفحهی اول روزنامه "سیاست روز" منتشر و نهایتاً توسط مردم ایران ساخته شد. این فیلمنامه درممطبوعات و سایت های خبری انعکاس وسیعی پیدا کرد و کلمه سونامی آن، بارها توسط سیاستمداران و... تکرار شد. این فیلمنامه زیبا، با توجه تشابه فضای کنونی با سال 84، بازخوانی میشود:
خارجی- روز- مکه آفتاب گرمای خود را به رخ زمین می کشد. زمین تفتیده شده. پیامبر اسلام(ص) در کنار بلال حبشی ایستاده و به روی او لبخند می زند، چنان که همه بدانند بلال جزء ستاد مرکزی مرد فاتح میدان است. بلال با اشارهی رسول خدا(ص) از کعبه بالا می رود تا اذان بگوید. یاران اصیل پیامبر(ص)، مردانی با چهره های مصمّم و قلبهای صمیمی و دستان آماده برای فداکاری و ساختن امپراتوری اسلام در سراسر جهان با صدای اذان بلال برای نماز آماده می شوند. دوربین به پنجره ای نزدیک می شود. یکی از سران اشراف مکه عصبی است و زیر لب مطلبی را به همسرش که کنار او ایستاده می گوید. مرد: محمد، بلال سیاه حبشی را عزیزتر از ما می داند. زن: محمد به قلب ها می نگرد نه به قالب ها. دوربین بر فراز شهر مکه اوج می گیرد و سپس به طرف آسمان می چرخد. تصویری از نور خورشید قاب تصویر را سفید می کند. لحظه ای بعد دوربین به سمت زمین می چرخد. ایران- روز- 15 قرن بعد آفتاب تیرماه بر خیابانهای شهر تهران می تابد. مردمی از جنس همان کسانی که گرد پیامبر(ص) بودند، در صف رأی دادن به کاندیدای ریاست جمهوری ایستاده اند. دوربین پایین می آید و به یک دختر حدوداً 20 ساله که همراه مادرش در صف ایستاده، نزدیک می شود. دختر به دوربین لبخند می زند، گزارشگر از دختر سؤال می کند. گزارشگر: خانم به کی رأی می دهید؟ دختر: دکتر احمدینژاد گزارشگر: چرا؟ دختر: چرا نه؟ گزارشگر: خب کت و شلوار قیمتی نمی پوشه. چهره اش یه کمی آخه می دونید... دختر: 2 ساله عقد کردم، هر چی تلاش می کنیم، نمی تونیم یه آپارتمان 40 متری اجاره کنیم. مشکل من اینه نه کت و شلوار و چهره و... گزارشگر: اون یکی کاندیدا هم می تونه دختر: من به دنیا نیامده بودم که اون یکی همه جا رئیس بوده و هنوز هست، اگه می خواست یا می تونست انجام داده بود. گزارشگر از مادر دختر سئوال می کند. گزارشگر: خانم شما به کی رأی می دهید؟ زن: این دخترمه، از روش (با بغض) خجالت می کشم هنوز نتونستم چهار تا تکه جهیزیه براش بخرم. دوربین از از صف زنان فاصله می گیرد. به طرف صف مردان می رود. پیرمردی عصازنان خود را به ته صف می رساند، دوربین به چهرهی خستهی او که چند قطره عرق روی آن نشسته نزدیک می شود. گزارشگر: پدر به کی رأی می دی؟ پیرمرد: به رجایی. گزارشگر: رجایی که سال 60 ترور شد. پیرمرد: جسمش ترور شد، راهش هست. گزارشگر: مگه اون یکی کاندیدا مخالف راه رجاییه؟ پیرمرد: رجایی تعطیلات فرنگ و کیش نمی رفت. رجایی ساده زیستی را ریا نمی دانست. رجایی منت سر مردم نمی گذاشت. رجایی... جوانی که جلوی پیرمرد ایستاده، برمی گردد و چنان که گویی از اول به مصاحبه گوش می داد، سینه اش را جلو می دهد و گوش های شکسته اش را به رخ می کشد. جوان: اصلاً جمهوری شده سلطنتی که پست جمهوری یعنی چند سال خدمت. برو کنار تشک، مدال آور تربیت کن. گزارشگر: مملکت گردانی آخه چیز سختی است، می دونید؟ جوان: ببین داداشم، ما ورزشکارا می گیم خیلی یل باشی، دو دوره المپیک بسه دیگه. حتماً باید بخوری زمین یه ملت زانوی غم بغل میگیرد. بیا کنار بذار برو بچه های یل جوانتر استخواندار برن وسط. اگه خسته شدن بادشونم بزن، بهشون افتخار کن. گزارشگر: شما به کی رأی می دین؟ جوان: یه یل که آمادگی آوردن مدال داشته باشه. هی مدال 30 سال پیش رو به رخمون نکشه. به احمدینژاد. گزارشگر: مملکت که تشک کشتی نیست. جوان: پشت گوشای من مخملیه. گزارشگر نگاهی می کند، لبخندی می زند. گزارشگر: یعنی چی؟ جوان: یعنی خرم گزارشگر: قبل از تولد من، او آقا و تمام فامیلش سرکنار بودند. حالا می گه یکصدهزار تومان میدم. خونه می دم. چی و چی می دم، شما رأی بدین. اصلاً رأی من فروشی نیست، برو عزیزم. پیرمرد پشت سر جوان دوباره خود را به جلوی دوربین می رساند و با تعصب خاصی به بحث وارد می شود، چند نفر دیگر از رأی دهندگان هم گرد دوربین جمع شده اند. پیرمرد: اینا همیشه بازنشستگی ما رو با تأخیر می دن یا داشتند و نمی دادند و اگه نداشتند حالا از کجا میارن، می خوان به هر نفری صد هزارتومان بدن. جوان که کمی عصبی شده، سرش را داخل کادر دوربین کنار صورت پیرمرد می کند. جوان: بابا بزرگم خدا رحمتش کنه، نور به قبرش بباره می گفت: زمون شاه، با مینی بوس از ده می بردنشون شهر رأی بدن، هر شناسنامه ای یه دست چلوکباب می دادن. ای بابا با این حرف ها ما که برگشتیم به زمون بابابزرگم، اف داره واسه مملکت. دست بردارین. جمهوریه. مسئولین باید عوض بشن. چه پول کباب بدن چه ندن. چند نفر از ناظرین انتخابات به طرف دوربین می آیند اما دوربین از محل رأی گیری فاصله می گیرد. سپس با اوج گرفتن، چند محل رأی گیری را همزمان در یک لانگ شات می بینیم. دوربین همچنان اوج می گیرد و سپس با یک چرخش از زمین به طرف آسمان، لکه ابری که گویی آخرین قطرات باران بهاری را در خود جای داده، قاب تصویر را پر می کند. ستاد انتخابات وزارت کشور- روز بعد- داخلی در ستاد انتخابات ولوله ای برپاست. چند آقازاده با چهره های برافروخته به اینطرف و آنطرف می دوند. چند وزیر که سابقه وزارتشان از ربع قرن کمی کمتر است هم سعی دارند آقازاده ها را آرام کنند. رفتار وزرای ربع قرنی چنان است که گویی قرار بوده تا آخر عمر وزیر باشند و آقازاده ها هم رفتارشان و حرف زدنشان بهگونه ای است که قرار بوده ریاست حکومت بعد از این دوره به آنان ارث برسد. چند کارمند که خود را با رایانه مشغول نشان می دهند، گرد هم جمعند و ضمن کنترل آمار رأی دهندگان هر کدام چیزی می گویند. اولی: ا... پسر، احمدینژاد تو مشهدم خیلی بالاست. دومی: اصفهانی ها خیلی مردی کردن، بیشتر از دوره اول بهش رأی دادن. سومی: این همه تخریب رو مردم تهرانم اثر نداشت. و مردی که پشت رایانه نشسته، سربرمی گرداند و به همکارانش تذکر می دهد. مرد: بچه ها لبخند نزنین، خودتونو ناراحت نشون بدین، می دونیم که رأی مردم برا اینا عین سونامیه. تصویر روی نام دکتر احمدینژاد و ارقامی روی صفحه مانیتور کامپیوتر فیکس می شود.
شهاب [ شنبه 88/3/16 ] [ 1:50 صبح ] [ ]
[ نظر ]
درد دلی با امام و مقتدایمان خمینی عزیز(ره) اماما در این بیست سالی که در میان ما نبودی بعضی از یاران و نزدیکان انقلاب به مرور روح ساده زیستی از ایشان رخت بر بست و برخی با عناوین مختلف از امتیازات و ثروتها و قدرتهایی برخوردار شدند.
این جریان امروز با حربه های جنگ روانی و تخریب دولت بدنبال کنار زدن فرزندان انقلاب و بازگشت به قدرت و سر نوشت مردم هستند.
هرکس تقوا پیشه کند خداوند راهی را برایش قرار می دهد که هرگز به آن فکر نمی کرد.
شما اوّلین کسی هستید که چهار سال این دولت را اداره کردید و ملّت ما همچنان عزّتمندند و سر خود را بالا گرفته اند. دوران کوتاه دولت شهید رجایی و وقایع ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامیمان این مجال را نداد که این ملّت طعم دولت مدّ نظر امام راحلمان(ره) را بچشند. امّا در چهار سال گذشته این امر محقّق شد و با عنایت الهی و اراده ی این ملّت بی نظیر ، سوئیچ ماشین اداره ی کشور به شما سپرده شد. اما وای به حالتان اگر روزی جنستان را بهتر از جنس آنها بدانید! شکّ نکنید که همان روز یا نهایتاً با کمی فاصله ی زمانی به حسابتان خواهند رسید. پس بترسید از روز حساب و بترسید از زمانی که جنستان را عوض کنید! یا کم فروشی کنید! و می دانید که: وَیلٌ لِلمُطَفِفین. وای به حال کم فروشان!
[ چهارشنبه 88/3/13 ] [ 8:46 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |