سفارش تبلیغ
صبا ویژن


.:: یَااَرحَمَ الرّاحِمینَ ::.


یا ربّ آن آهوی مُشکین به ختن باز رسان

و آن سهی سرو خرامان به چمن باز رسان


دل آزرده ی ما را به نسیمی بنواز

یعنی آن جان ز تن رفته به تن باز رسان


ماه و خورشید به منزل چو به امر تو روند

یار مه روی مرا نیز به من باز رسان


دیده ها در طلب لعل یمانی خون شد

یا ربّ آن کوکب رخشان به یمن باز رسان


برو ای طائر میمون همایون آثار

پیش عنقا سخن زاغ و زغن باز رسان


سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات

بشنو ای پیک خبر گیر و سخن باز رسان


آن که بودی وطنش دیده ی حافظ یا ربّ

به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان

* * *

سلام و درود به همه ی دوستان.

مدّتی به دلیل مشغله ی کاری و شخصی امکان حضور در جمع شما بزرگان و نوشتن رو نداشتم امّا خُب ، خدا رو شکر ، سعیم بر این بود که به وظیفه ی اصلیم یعنی خوندن و دل دادن به دلنوشته ها و مطالب دوستان ، خصوصاً مطالبی که روشون کار می شه  عمل کنم.

غیبت خیلی از دوستان طولانی شده دیگه. تک تک اسم نمیارم چون ممکنه باعث دلخوری بشه. با شناختی که ازشون دارم بعید می دونم این نیومدنشون از روی بی معرفتیشون باشه. امیدوارم مشغله شون در کار خیر دلیل نیومدنشون باشه و به مشغله های دنیوی و دغدغه های مربوط به اون گرفتار نشده باشند. ان شاء الله.


اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیّکَ الفَرَجَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ و عَجِّل فَرَجَهُم.

 


[ یکشنبه 89/10/5 ] [ 8:19 صبح ] [ ] [ نظر ]
<      1   2   3   4      
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب