|
...بسم رب المهدی... در آغـــوش گرفتـــ ه انـــد و مے آینـــد
اللهم ارزقنا رویت قائم ال محمد [ چهارشنبه 91/9/29 ] [ 9:47 عصر ] [ صاعقه ]
[ نظر ]
...بسم رب المهدی...
می خواستم از این روزهای غرق در ماتم بنویسم ،اما بغض امانم نداد ...
می خواستم از حسین(علیه السلام) و از وسعت بی انتهایش بنویسم ،اما پرده ی اشک چشمانم را پوشاند ... می خواستم از عباس علمدار (علیه السلام) و از مردانگی بی مثالش بنویسم ،اما دستهایم از شرم دست های بریده اش ،توان نوشتن نداشت ... مگر می شود این همه بزرگی را به تصویر کشید ؟ مگر می شود این همه زیبایی را به قلم درآورد ؟ مگر می شود این همه صبر و استقامت را دید و از خود بی خود نشد ؟ الله اکبر از این همه عظمت ... از این همه استقامت و فداکاری ... از این ایمان راسخ ... آیا براستی این رمز عظمت عاشورا نیست که تنها در نیمی از روز، چنین تابلوی زیبا و بی بدیلی خلق می شود ؟ آیا این رمز جاودانگی حسین (علیه السلام) و یارانش نیست که در دشت نینوا ،اینگونه خوبیها، صبوری ها، وفای به عهد ها و پایمردی ها در هم می آمیزد ؟ آه ای زینب (سلام الله علیها) عزیز ، چه کشیده ای این روزها ؟ چه صبوری ها که نکرده ای ... چه مصیبت ها که ندیده ای ... چه جسارت ها که تحمل نکرده ای ... به فدای قامت خمیده و دل رنج کشیده ات ... با چه جسارت بی مانندی بار امانت را به دوش کشیدی و به مقصد رساندی ... چه خوش درخشیدی از پس این ابرهای شک و تردید ... چه بی مهابا امانشان ندادی با کلام بلیغ ات ... تبارک الله ، شیرزن دشت نینوا ... مرا دریاب، بانوی من ...سلام مرا بپذیر ... سلام مرا به پاک ترین ِ اهل زمین برسان ...
و سلام بر تو ای بانوی کوچک بابا ! سلام بر زخم های بی شمار پاهایت ...
رقیه جان ! سلام بر تو که بابا را به راستی دو بخش یافتی؛ بخشی بر روی نیزه ، بخشی به روی صحرا .... سلام بر تو ای حسین (ع) ، ای وسعت بی انتهای عشق و آزادگی ... سلام بر تو ای حسین (ع) و بر روانهای پاکی که بر آستان تو فرود آمدند ... سلام بر تو ای علی اکبر (ع) و بر جوانی پر صلابت ات ... سلام بر تو ای علی اصغر (ع) و بر تشنگی پر حرارت ات ... سلام بر تو ای ابوالفضل (ع) و بر مردانگی بی مثال ات ... سلام بر ادب و وفایت ای بزرگمرد ... سلام بر تو ای زینب کبری (س) ... سلام مرا بپذیر ، بانو ... سلام مرا بپذیر ...
اللهم ارزقنا رویت قائم آل محمد
[ شنبه 91/9/18 ] [ 1:12 عصر ] [ صاعقه ]
[ نظر ]
...بسم رب المهدی... آقا اجازه ؟ شعر من هست آب بابا
اللهم ارزقنا رویت قائم آل محمد [ شنبه 91/5/21 ] [ 4:23 عصر ] [ صاعقه ]
[ نظر ]
...بسم رب المهدی... در جواب به بی حرمتی شاهین کافر
مهدی بیا دلم دوباره خون شد
جریحه دار دشمن زبون شد یه عده حرمت رو نگه نداشتن پا به روی اعتقادات گذاشتن در آتش خدا همگی سوختن به شهرت و پول همه چی فروختن قسم به غیرت امام علی بوده دل شیعه گنبد نقی نقی خودش مظهر عدل و داده خوش به حال اونکه دل به او داده وای به آنکسی با او درافتاد هرکه درافتاده بدون ورافتاد بگو به اون (شاهین)مرتدو رذل بشی دچار غضب ابوالفضل قسم به اون امامی که غایبه قتل تو بر بچه شیعه واجبه (بهلول حبیبی زنجانی)
درد دل یا مولاتی یا رقیه با شاهین:
به پدر پسری توهین کردی که کمرش از داغ فرق شکافته.میخ در.جگر پاره پاره.سر بر نیزه و...هتک حرمت به اجداد و پدرش شکسته شده و اشکش... به پدر پسری توهین کردی که اشکاش برای من و تو وامثال من و تو بوده...و دستهایش رو به اسمان بلند نشد مگر برای دعا...دعا برای من و تو... اقا جون....یا صاحب الزمان....شرمندتیم مولا.
(yamolatiyaroghayeh.blogfa.com) اللهم ارزقنا رویت قائم ال محمد [ شنبه 91/2/30 ] [ 8:14 عصر ] [ صاعقه ]
[ نظر ]
...بسم رب المهدی... به یاد شهدایی که عاجزانه از خداوند درخواست می نمودند که
پیکرهاشان در کوهها و بیابانها غریبانه و مظلومانه بر زمین بماند
تا مقتدای راستین صدیقه اطهر سلام الله علیها باشند.
پیکرهای مطهری که بدنهای قطعه قطعه شان همچون سرور شهیدان،
حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام در بیابانها باقی ماند
تا سندی شود بر مظلومیت یاران خمینی.
تقدیر حقیقی جهان در کف مردانی است که پروای نام ندارند. آنان از گمنامی خویش کهفی ساختهاند و در آن پناه گرفتهاند.
کهفی که آنان را از تطاول دهر مصون خواهد داشت. اصحاب کهف خود را از تعلقات رهانده اند و اینچنین، ننگ تعلقات نیز دامان آنان را رها کرده است.
- مردان حق اهل شهرت نیستند.
شهید سید مرتضی آوینی
من خیلی دوست داشتم که در این عملیات(خیبر) شهید شوم و جسدم در کنار مفقودین بماند و جنازهام برنگردد. وا... آرزوی دیرینهام نیز همین بوده که اگر شهید بشوم، سرگذشتی از زندگی من و نشانهای از جنازه من و یا هیچ خبری از اینکه زنده یا مرده هستم برنگردد.
من هجده سال در میان شما زندگی کردم. از شما و مسؤولین میخواهم که اگر من شهید شدم، بر سنگ مزارم هیچ گونه اسمی ننویسید، فقط یک سنگ صاف بگذارید. از شما میخواهم که به این وصیتم عمل کنید.
شهید مسعود خردمند
بگذارید پیکر تکه تکه ام، در کربلاهای جنوب و غرب کشور، با بادهایی که بوی رشادت و حماسه آفرینی می دهند به دست امام عصر به خاک سپرده شود. زیرا که اصل روح ماست که به معشوق خود الله می رسد...
شهید مصطفی کاظم زاده
خدایا معبودا دوست دارم مظلوم کشته شوم و در راهت پودر شوم و اثری از من نماند . این خواهش من اما تو ، تو هر چه خواستی انجام بده.
شهید محمد رضا احمدی
روی سنگ قبر سفیدم با رنگ سرخ فقط این کلمه را بنویسید: بسیجی و بس چرا که می خواهم مثل شهدای گمنام باشم.
شهیدی گمنام
به روی سنگ قبرم اسمم را ننویسید، می خواهم همچون دهها شهید دیگر گمنام باقی بمانم؛ اگر خواستید فقط این جمله را بنویسید: پرکاهی تقدیم به آستانه کبریایی الله
شهید غلامرضا صفا
وصیت نمود که بر روی سنگ قبرم با انگشت روی سیمان جز این چیزی ننویسید:
پر کاهی تقدیم به آستان قدس الهی
شهید بهمن درولی
دیگر نمیخواهم زنده بمانم، من محتاج نیست شدنم، من محتاج تو هستم، خدایا! بگو ببارد باران، که کویر شورهزار قلبم سالهاست، که سترون مانده است، من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم، خدایا دوست دارم تنهای تنها بیایم ، دوست دارم گمنام گمنام بیایم، دور از هر هویتی، خدایا! اگر بگوئی لیاقت نداری، خواهم گفت:«لیاقت کدامیک از الطاف تو را داشتهام، خدایا دوست دارم سوختن را، فنا شدن را ، از همه جا جاری شدن را، به سوی کمال انقطاع روان شدن را...
شهید احمدرضا احدی
خدایا! خوش دارم گمنام در کربلای ایران جان دهم و جسدم در کربلای خوزستان بپوسد تا جایی از این زمین را اشغال نکنم.
شهید خدا رحم شمس الدینی
میخواهم مثل مادرم فاطمه زهرا(س) گمنام باشم. میخواهم جسدی نداشته باشم. کسی برایم چلچراغ نگذارد، کسی مراسمی نگیرد.
شهید سیدابراهیم تارا
گریه فقط برای مظلومیت امام حسین (ع) و همه امامان و همه ائمه معصومین و برای شهدای گمنام که هیچ مزاری ندارند گریه کنید و اگر سر مزار من آمدید اول شهدای گمنام و شهدای 72 تن سر مزار آنها بروید و اگر هم وقتی باقی ماند بر سر مزار من بیائید.
شهید عماد بزگان دوست دارم تشنه و گمنام شهید شوم.
شهید یوسف دمیرچلی
خدایا! مگر غیر ازاین است که بدن ما برای مردن آفریده شده؛ پس دوست دارم کهبدنم طوری قطعه قطعه شود و بدنی برای من باقی نماند تا اینکهقسمتی از زمینی را به عنوان قبر اشغال کنم که بعدها بگویند، او درراه خدا کشته شده است. دوست دارم که برای همیشه مفقودالجسدبمانم، مثل خیلی از مفقود الجسدها، مثل بی بی دو عالم، فاطمه – سلامالله علیها- که بعد از گذشت بیش از سیزده قرن هنوز قبری ندارد و مفقود الجسد است.
شهید احمد اسماعیل تبار
بگذارید گمنام باشم که به خدا قسم گمنام بودن بهتر است از اینکه فردا افرادی همانند شما وصایایم را شعار قرار دهند و عمل را فراموش کنند، این موجب آزردن روح ما شهدا میشود.
طلبه شهید رضا دهنویان
خوش دارم وقتی که شهید شدم جسد من را پیدا نکنند تا دیگر یک وجب از خاک این دنیا را اشغال نکنم.
شهید محمّد باقر مشهدی عبادی
اللهم ارزقنا رویت قائم آل محمد
[ سه شنبه 90/12/16 ] [ 3:0 عصر ] [ صاعقه ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |