سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زائری بارانی ام؛ آقا به دادم میرسی؟
بی پناه و خسته ام؛ آقا به دادم میرسی؟

گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوها؛ به دادم میرسی؟

از کبوترها که می پرسم نشانم میدهند
گنبد و گلدسته هایت را؛ به دادم میرسی؟

ماهی افتاده بر خاکم؛ لبالب تشنگی
پهنه ی آبی ترین دریا؛ به دادم میرسی؟

ماه نورانی شب های سیاه عمر من
ماه من؛ ای ماه من؛ آیا به دادم میرسی؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه ی زهرا(س)؛ به دادم میرسی؟



چند پیامک ( sms ) زیبا به مناسبت فرخنده میلاد با سعادت امام رضا(ع) :


 


*پیامک اوّل:

سالها تاریخ شمسی گشت و گشت
شادمان شد تا شنید این سرگذشت

روز میلاد امام هشتم(ع) است
هشتِ هشتِ جمعه ی هشتاد و هشت

میلاد امام رضا(ع) مبارک باد.


 

*پیامک دوم:
ای کاش نشاط عید تکمیل شود
امسال دوباره سال تحویل شود

جمعه هشت هشت هشتاد و هشت
در کار ظهور یار تعجیل شود

میلاد ملکوت هشتم مبارک باد.


 


*پیامک سوم:
یا رضا جان کن مدد بر خوان تو مهمان منم
در شب میلاد تو دل تشنه ی درمان منم

دست من از عیدی لطف و شفاعت خالی است
پادشاهی من گدایم ، دست بر دامان منم

در بیابان خطا گم کرده ام راه نجات
ضامن آهویی و آهوی سرگردان منم

هشتمین نور و دهم مولای خوبان یا رضا(ع)
ده پناهم بی پناهمم در جهان حیران منم


 


*پیامک چهارم:

با آنکه حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است

حتی اگر به آخر خط رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدّد است

ولادت شمس الشموس علی ابن موسی الرضا(ع) مبارک باد.

 

*پیامک پنجم:
روزی ره به سقاخانه ات یافتم
می نابی زنام و صفایت یافتم

جرعه جرعه نوشیدم و آخر
دل را سرمست رضایت یافتم

میلاد امام هشتم امام رضا(ع) مبارک.

 


*پیامک ششم:
ما که در سر هوای حج داریم
از خدا التماس فرج داریم

گر نشد حج نصیب ما غم نیست
حرم باصفای ثامن الحجج داریم

فرخنده میلاد امام رضا(ع) مبارک باد.

 

 


شهاب


[ چهارشنبه 88/8/6 ] [ 8:47 عصر ] [ ] [ نظر ]

گل

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

 

حرم امام رضا

چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند
موج‌های پریشان تو را می‌شناسند

پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند

نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند

از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند

اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می‌شناسند

کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه‌های خراسان، تو را می‌شناسند

قیصر امین پور

گل

ما که در سر هوای حج داریم   از خدا خواهش فرج داریم

گر نشد حج نصیب ما غم نبیست   حرم ثامن الحجج داریم

((اللهم عجل لولیک الفرج))

بختیاری

 


[ چهارشنبه 88/8/6 ] [ 11:37 صبح ] [ ] [ نظر ]

لاله

شهید حمزه خسروی،فرمانده عملیات یکی از گروهان های لشکر المهدی(عج)بود.روزی پس از ادای نماز صبح،رو به یکی از برادران روحانی میکند و می پرسد((اقا!اگر کسی خواب امام علی(ع) را ببیند،چه تعبیری دارد؟))روحانی در پاسخ می گوید:((باید دید چه خوابی دیده و ماجرا چگونه بوده است.))

شهید خسروی دیگر چیزی نمی گوید؛اما دو ساعت بعد،در یکی از محور های عملیاتی،در حالی که فرقش شکافته شده بود،به دیدار حضرتش شتافت و رستگار شد.  

 

***************************************** 

شلمچه

ز آه سینه سوزان ترانه می سازم

چو نی ز مایه ی جان این فسانه میسازم

به غمگساری یاران چو شمع می سوزم

برای اشک دمادم بهانه می سازم

پر نسیم به خوناب اشک می شویم

پیامی از دل خونین روانه می سازم

نمی کنم دل از این عرصه شقایق فام

کنار لاله رخان اشیانه می سازم

در آستان بخون خفتگان وادی عشق

برون ز عالم اسباب،خانه می سازم

چون شمع بر سر هر کشته می گذارم جان

ز یک شراره هزاران زبانه می سازم

ز پاره های دل من، شلمچه رنگین است

سخن چو بلبل از آن عاشقانه می سازم

سر و تن و جان را به خاک می فکنم

برای قبر تو چندین نشانه می سازم

کشم به لجه ی شوریدگی بساط ((امین))

کنون که رخت سفر چون کرانه می سازم

بختیاری

 

 


[ یکشنبه 88/8/3 ] [ 12:31 عصر ] [ ] [ نظر ]

چرا نمی ایید جنازه را ببرید؟

 

شهید جمشید ملا محمدی،دانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه مشهد بود.بارها به اتفاق دوستان،با او به جبهه رفتیم.فقط می دانستیم بچه تهران است،و همین!

خوشرو متواضع بود و لباس پاکیزه می پوشید.بیشتر یادداشت هایش که بعد ها اغشته به خون به دستمان رسید، در حرم مطهر و در نیمه های شب نوشته شده بود.تمام لحظه های خوب و بد زندگی اش را یادداشت می کرد و به خود امتیازمثبت و منفی می داد.

روزی که خبر شهادتش را اوردند،با چند تن از دوستان برنامه ریزی کردیم که به مراسم شب هفت او برویم.وقتی به تهران امدیم.دوستی به طرف منزل ایشان رفت.از همسایه ها پرسید؛او را می شناختند ولی کسی خبر از شهادت او نداشت! با سرد خانه تماس گرفتیم.مسئول انجا با پر خاش گفت:((چرا نمی ایید جنازه را ببرید؟))بیشتر تعجب کردیم.در محله ایشان تحقیق کردیم،دیدم هیچ کس را ندارد،جز یک مادر نابینا و دو برادر و یک خواهر کوچک محصل،در یک اتاق بسیار کوچک،با زندگی ای بسیار فقیرانه.

اطلاع دادیم و خودمان جنازه را اوردیم و مراسم تشیع را رو به راه کردیم و خودمان شدیم صاحب عزا!

مادرش در مراسم تشیع جنازه،پشت بلند گو فقط چند کلمه،شکسته صحبت کرد.گفت:((جمشید اگر غیر این راه را می رفت،شیرم را حلالش نمی کردم.))

بر دوش زمانه،لحظه ها سنگین بود

خورشید و زمین و اسمان رنگین بود

از خون و گل و شکوفه،تابوت شهید

بر موج بلند دستها رنگین بود
GOL

بختیاری

 


[ سه شنبه 88/7/28 ] [ 2:41 عصر ] [ ] [ نظر ]
سلام بر همگی
البته نمیدونم این همگی که گفتم به تعداد انگشتان دست می رسه یا نه...
پس از مدتی با فضای مجازی آشتی کردم و شهدای گمنام ما رو به خونشون راه دادند...
داشتم مطالب قدیم رو مرور می کردم ... مطالبی که یاد اون زمانی که می خواستم این وبلاگ رو راه بندازم ...
خیلی حال خوبی بود...
وقتی به برخی مطالب می رسیدم بنا به نوشته یاد حالم می افتادم که چرا این مطلب رو درج کردم...
اسم bmz که یاد آور دوران کودکی ام بود که تو اولین مطلب وبلاگ علتش رو گفته بودم... چه ذوقی داشتم...خدا می دونه
مطالب شهاب هم که گل کار ما تو این وبلاگ محسوب می شد...
یاد مطلب پایان نامه شهاب که داشت کربلایی میشد...
مطلب گنج پنهان که از دوست خوبم ایمان بود ... که هنوز که هنوزه بهترین متنی هست که خونده ام
نه مرادم ؛ نه مریدم ؛
نه پیامم ؛ نه کلامم ؛ نه سلامم ؛ نه علیکم ؛
نه سپیدم ؛ نه سیاهم ؛ نه چنانم که تو گوئی ؛ نه چنینم که تو خوانی ...
یاد اون زمانی که اسم کاربری من یونس 20 بود و بچه ها بهم آقا معلم می گفتند حالا این یونس شده 24 ساله،  واقعا هم معلم شده؛
 یاد گل نرگس رو می کنم تو تالار گفتگو.

اینم یه عکس از 5 سالگی ام
یاد همه ی اون قدیمی ها حتی حاج کاظم ...
یاد بازمانده و سقا خونش یاد حبل المتین و بی معرفت یاد صادق قدک و حاج آقا اکرمی یاد لیمو ترش و نوشته های ایمان بازبرین یاد حسینیه دل  وبلاگ برتر سایت آوینی
 یاد سارا و ایمان یاد عبد الفاطمه و سورنا
یاد ترنم معرفت و نوشته های نابش و در نهایت یاد همه اون کسانی که با هم بودیم در یک دنیای مجازی...
و در نهایت امر آرزوی موفقیت برای دوست خوبم بختیاری دارم با بالا نگه داشتن این پرچم...
خلاصه کلام که التماس دعا دارم ... دعا برای موفق شدن در کارهایم... دعا برای زنده نگه داشتن یاد شهدا... دعا برای نابودی دشمنان مخصوصا آقای .... و .... !!!
برای شادی روح شهدا و امام شهدا مخصوصا برای مرحوم حاج شیخ محمد تقی بهجت (قدس الله نفسه الزکیه)  که برای اینجانب و همه ارادتمندان آن مرد بزرگ این مصیبتی سنگین و ضایعه‌ای جبران ناپذیر بود صلواتی هدیه بفرمایید.
ومن الله التوفیق
یونس 20


[ یکشنبه 88/7/19 ] [ 3:0 صبح ] [ ] [ نظر ]
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب