سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.:: یَااَنیـــسَ مَن لا اَنیـــسَ لَهُ ::.

گل نرگس فدای رنگ و بویت
  طاعات و عباداتتون قبول درگاه حضرت احدیّت ان شاء الله. 
 
چند دو بیتی باحال و مشتی از شاعر عارف * باباطاهــر عریان * تقدیم به شما بزرگان
:

اوّل یه صلوات محمّـــــدی(ص) برای شادی روحش:

اَلّلــهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّـــدٍ وَ آلِ مُحَمَّـــدٍ

وَ عَجِّـــل فَرَجَـــهُم وَ فَرَجَــنَا بِـــهِم
.


http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif


از آن روزیکه ما را آفریدی

به غیر از معصیت چیزی ندیدی

خداوندا بحق هشت و چارت

ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی


http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif


ز بوی زُلف تو مفتونُم ای گل

ز رنگ روی تو دلخونُم ای گل

من عاشق زعشقت بیقرارُم

تو چون لیلی و من مجنونُم ای گل


http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif


هر آنکس با تو قُربش بیشتر بی

دلش از درد هجران ریشتر بی


اگر یکبار چشمانِت بِوینم

بجانُم صد هزاران نیشتر بی


http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif


خوشا آنان که با ته همنشینند

همیشه با دل خرّم نشینند


همین بی رسم عشق و عشقبازی

که گستاخانه آیند و تِه بینند


http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif

دلُم میل گل روی تِه دیره

سرم سودای گیسوی تِه دیره


اگر چشمم بماه نو کُرَه میل

نظر بر طاق ابروی تِه دیره


http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif


اِلاله ی کوهساران هفته ای بی

بنفشه جو کناران هفتهای بی


منادی میکره شهرو به شهرو

وفای گلعذاران هفتهای بی


http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif


الهی دل بلا بی دل بلا بی

گنه چشمان کره دل مبتلا بی


اگر چشمان نکردی دیده بانی

چه داند دل که خوبان در کجابی


http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif

نپرسی حال یار دلفکارِت

که هجران چون کند با روزگارِت


ته که روز و شوان در یاد مویی

هزارت عاشق با مو چه کارِت


http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif

همه شو تا سحر اختر شمارُم

که ماه رویت آیو در کنارُم


شوان گوشُم بدر چشمُم براهت

گذاری تا به کی در انتظارُم


http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gifhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif

باز هم یه صلوات محمّـــــدی(ص) برای شادی روحش:

اَلّلــهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّـــدٍ وَ آلِ مُحَمَّـــدٍ

وَ عَجِّـــل فَرَجَـــهُم وَ فَرَجَــنَا بِـــهِم
.

 


[ سه شنبه 88/6/24 ] [ 8:3 عصر ] [ ] [ نظر ]

 تمام امید منی

زیارت حضرت امیرالمومنین امام علی(علیه السّلام) روایت شده از حضرت  صاحب الزّمان(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) : اَلسَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِیَّةِ وَالدَّوْحَةِ الْهاشِمِیَّةِ الْمُضیَّئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنَّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ بِالاِْمامَةِ وَعَلى ضَجیعَیْکَ آدَمَ وَنُوحٍ عَلَیْهِمَا السَّلامُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى اَهْلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى الْمَلاَّئِکَةِ الْمُحْدِقینَ بِکَ وَالْحاَّفّینَ بِقَبْرِکَ یا مَوْلاىَ یا اَمیرَ الْمُوْمِنینَ هذا یَوْمُ الاَحَدِ وَهُوَ یَوْمُکَ وَبِاسْمِکَ وَاَنَا ضَیْفُکَ فیهِ وَ جارُکَ فَاَضِفْنى یا مَوْلاىَ وَاَجِرْنى فَاِنَّکَ کَریمٌ تُحِبُّ الضِّیافَةَ وَ مَأمُورٌ بِالاِْجارَةِ فَافْعَلْ ما رَغِبْتُ اِلَیْکَ فیهِ وَ رَجَوْتُهُ مِنْکَ بِمَنْزِلَتِکَ وَ آلِ بَیْتِکَ عِنْدَاللّهِ وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَکُمْ وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّکَ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَیْهِمْ [وَعَلَیْکُمْ] اَجْمَعینَ . سلام بر درخت طیبه نبوت و کهن درخت تنومند هاشمى که درختى است تابان و بارور به نبوت و سرسبز و خرم به امامت و بر دو آرمیده در کنارت آدم و نوح علیهما السلام سلام بر تو و بر خاندان پاک و پاکیزه ات سلام بر تو و بر فرشتگانى که تو را در برگرفته و اطراف قبرت را گرفته اند اى مولاى من اى امیرمؤ منان امروز روز یکشنبه است و آن روز تو و بنام تو است و من در این روز مهمان تو و در پناه توام پس  اى مولاى من پذیراییم کن و پناهم ده که براستى تو کریمى و مهمان نوازى را دوست دارى و ماءمور به پناه دادنى پس انجام ده آنچه را که من میل بدان دارم و از تو امیدوارم به حق مقام و منزلت تو و خاندانت نزد خدا و منزلت او در نزد شما و به حق پسر عمویت رسول خدا درود و سلام خدا بر او و خاندانش و بر همه شما باد.



کوچه های ساکت کوفه به نام نخلهاست
ابن ملجم در کمین پشت تمام نخلهاست!

ماه تنها ماه باقی مانده از شبهای قدر
همچنان تنها چراغ پشت بام نخلهاست

یک نفر در چشمهایش آسمان در جزرومد
می رسد پژواک هر گامش  سلام نخلهاست
 
                می رسد در چشمهایش آسمان در جزرومد              
در صدایش لحن زیبای اذان در جزرومد

موج در موج نگاهش عارفان و عاشقان
بی زمان وبی مکان و بی نشان در جزرومد

ناگهان شمشیر بالا رفت و پیغامی رسید
سجده کن فزت و رب...قرآن بخوان در جزرومد
 
ناگهان شمشیر بر فرق آسمان آمد فرود
ماه در محراب کوفه غرق خون محو سجود

لحظه دیدار نزدیک است یا بنت نبی
لحظه دیدار نزدیک است ای یاس کبود


می رود آهسته آهسته به سوی نخلها
آنکه مانندش نخواهد آمد و هرگز نبود

ماه زخمی چلچراغ پشت بام نخلهاست
شهر خرما می دهد سوگ امام نخلهاست
 
نغمه مستشارنظامی


برای سلامتی و تعجیل در فرجش صلوات


[ سه شنبه 88/6/17 ] [ 12:6 عصر ] [ ] [ نظر ]

فرازی از زیارت امام حسن مجتبی(ع) در روزهای دوشنبه: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ سلام بر تو اى فرزند پیامبر (خدا) پروردگار جهانیان   اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ  سلام بر تو اى فرزند امیرمؤ منان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ سلام بر تو اى فرزند  فاطمه زهرا  اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبیبَ اللّهِ سلام بر تو اى حبیب خدا  اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللّهِ سلام بر تو اى برگزیده خاص خدا اََلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ اللّهِ سلام بر تو اى امین (وحى ) <\/h2><\/h2>






امام حسن مجتبى (ع)  مى‏فرمایند:

عجبت لمن یتفکّر فى مأکوله کیف لایتفکّر فى معقوله

فیجنّب بطنه مایؤذیه و یودع صدره ما یردیه؛

تعجب مى‏کنم از فردى که در غذاى جسمانى خود فکر مى‏کند

 (که سالم و بهداشتى و پاکیزه باشد)

 اما در غذاى روح و جان خویش نمى‏اندیشد.







در خانه ی وحی خدا قـرآن گـویا آمده

آری ! سبط اکبر یاسین وطاها آمده
  

با حکمت است آمیخته در نیمه ی ماه صیام
فرخنده میلادی چنین از نسل والا آمده


هم معدن علم وسخا هم هادی و هم مهتدی

از رجس از ناراستی پاک و مبرّا آمده


خواهی به حق عارف شوی حجّت شناسی بایدت

برعارف خالص دلا این راه شایا آمده


امشب ملائک فوج فوج ازباده ی توحید مست

بر گـرد بیت بـوتـراب پایین وبالا آمده


امشب یقین دارم براین حتی خدای لایزال

خشنود می باشد همی فرزند زهراء(ع) آمده

 

بر این کتاب عشق ماازسوی دادارکریم
ای عاشقان در جستجو!چشمان بینا آمده


باری است از دارعدن پور نبی یا بوالحسن

من این نمی دانم ولی لؤلؤ ز دریا آمده


داردبه خلقت مجتبی میلادنوری ازخدا

گویی همان نور ازل در دست بیضا آمده


در عرصه ی تاریخ ماازصلح وسلم مجتبی

آن باغی وخصم خدا مغلوب ودرواآمده


بوده همی حسن حسن(ع)چون درسرشت پنج تن

مجموعـه ی انـوارشان خـیـرالـبـرایا آمده


افتادنوح وفلک وی درهول ودرگرداب ها

از یمن نام پنج تن چون بحر پیما آمده


عبدا تویی گراهل رازپرهیزازعشق مجاز

عشـــق نـبی وآل وی ، زیباا دلارا آمده



[ پنج شنبه 88/6/12 ] [ 6:52 عصر ] [ ] [ نظر ]

 

 


.:: یَا رَبَّ التَّوَّابینَ ::.


و چه کودکانه می پنداشتم...


توبه آسان است به سان آب خوردن...


از تمامی توبه هایم به درگاهت توبه...


ای خدای توبه کنندگان...
ثابت بن دینار، عالمى سترگ و پرهیزکار است که با بهره گیرى از آداب اهل بیت عصمت و طهارت تربیت شد و در کوفه مرکز تشیع و ولایت، نشو و نما یافت. او از بارزترین دانشمندان و زهاد و استوانه هاى شیعه است. کنیه وى أبوحمزه و شهرت او نیز بیشتر به أبوحمزه ثمالى است. شهرت او به ثمالى به جهت لقب یکى از اجداد وى مى باشد که به قوم خود شیر همراه کف روى آن مى نوشانید و یا اینکه در جنگ تمام افراد خانواده اش جز او کشته شدند. ابوحمزه ثمالى از راویان امام زین العابدین، امام باقر و امام صادق علیهم السلام است و در سال 150 ه* ق در هفتاد سالگى درگذشت. امامان شیعه علیهم السلام شخصیّت أبو حمزه را که از اوّلین شیعیان امام سجّاد علیه السلام است ستایش کرده اند. امام صادق علیه السلام درباره وى فرمود: «أبو حمزه در زمان خودش مانند سلمان در عهد خویش است». و امام صادق علیه السلام نیز به أبوحمزه فرمود: «من وقتى تو را مى بینم احساس راحتى مى کنم.» امام کاظم علیه السلام أبوحمزه را از مؤمنانى مى داند که خداوند قلبشان را نورانى فرموده و از دانش صحیح برخوردارند. دانشمندان رجال او را با الفاظ ثقة، عادل، اعلا درجه عدالت و جلیل القدر ستوده و از حواریین امام سجّاد علیه السلام دانسته اند. روایات أبوحمزه در فقه، کلام، تفسیر و عرفان بسیار است. افزون بر دعاى معروف سحرهاى ماه مبارک رمضان که أبوحمزه آن را از امام زین العابدین علیه السلام نقل مى کند، رسالة الحقوق، کتاب الزهد و النوادر در شمار آثار و تألیفات اوست. زید بن على بن الحسین، جابربن عبدالله الأنصارى، عبدالله بن الحسن و أصبغ بن نباته از جمله مشایخ و اساتید او هستند. حسن بن محبوب، ابان بن عثمان، هشام بن سالم، محمّدبن مسلم و بیش از صد دانشمند دیگر، نامشان در ردیف شاگردان و راویان حدیث أبوحمزه ثمالی ثبت شده است.-إِلَهِی لاَ تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِکَ وَ لاَ تَمْکُرْ بِی فِی حِیلَتِکَ مِنْ أَیْنَ لِیَ الْخَیْرُ یَا رَبِ‏ خدایا مرا به عقاب خود ادب مفرما و به مجازات عملم به مکر و به عقوبت ناگهانیت غافلگیر مکن اى خدا کجا خیرى توانم یافت 2-وَ لاَ یُوجَدُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِکَ وَ مِنْ أَیْنَ لِیَ النَّجَاةُ وَ لاَ تُسْتَطَاعُ إِلاَّ بِکَ‏ در صورتى که خیر جز پیش تو نیست و از کجا راه نجاتى خواهم جست و حال آنکه جز به لطف تو نجات میسر نیست 3-لاَ الَّذِی أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ لاَ الَّذِی أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَیْکَ‏ اى خدا نه آنکس که نیکوکار است از یارى تو و لطف و رحمتت مستغنى است و نه آنکه بدکار است و بر حکم تو بى‏باکى کرده 4-بِکَ عَرَفْتُکَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنِی إِلَیْکَ وَ لَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ‏ من تو را به تو شناختم و تو مرا بر وجود خود دلالت فرمودى و بسوى خود خواندى و اگر تو نبودى من نمى‏دانستم تو چیستى 5-الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاً حِینَ یَدْعُونِی‏ ستایش خداى را که من او را مى‏خوانم و او اجابت مى‏کند و هر چند وقتى که او مرا مى‏خواند کندى و کاهلى مى‏کنم 6-وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إِلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إِلَى النَّاسِ فَیُهِینُونِی‏ ستایش خداى را که کار مرا به حضرتش واگذاشت و گرامیم داشت و به غیرش وانگذاشت تا خوارم گرداند 7-وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یَحْلُمُ عَنِّی حَتَّى کَأَنِّی لاَ ذَنْبَ لِی فَرَبِّی أَحْمَدُ شَیْ‏ءٍ عِنْدِی وَ أَحَقُّ بِحَمْدِی‏ و سپاس خداى را که از خطا و گناهانم حلم و بردبارى کرد چنانکه گویى گناهى از من سر نزده است پس خداى من پیشم محبوبترین موجود است و به حمد و ستایش من او را سزاوارتر از همه عالم است‏ 8-وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّکَ لاَ تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلاَّ أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ (الْآمَالُ) دُونَکَ‏ و هر که بسوى تو سفر کند راهش بسیار نزدیک و تو از نظر بصیرت خلق پنهان نیستى جز آنکه آمال و آرزوهایى که به غیر تو دارند حجاب آنها از شهود جمالت گردیده است 9-مَعْرِفَتِی یَا مَوْلاَیَ دَلِیلِی (دَلَّتْنِی) عَلَیْکَ وَ حُبِّی لَکَ شَفِیعِی إِلَیْکَ‏ معرفتم به تو اى مولاى من دلیل و رهبر من بسوى توست و محبتم نزد حضرتت واسطه و شفیع من است 10-وَ أَنَا وَاثِقٌ مِنْ دَلِیلِی بِدَلاَلَتِکَ وَ سَاکِنٌ مِنْ شَفِیعِی إِلَى شَفَاعَتِکَ‏ و من از دلیل خود چون تو راهنماى منى مطمئنم و از شفیعم چون تو مى‏پذیرى دلم آرام است 11-أَدْعُوکَ یَا سَیِّدِی بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِیکَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ‏ اى سید من تو را مى‏خوانم به زبانى که از فرط گناه لال گردیده اى پروردگار با تو راز و نیاز مى‏کنم با دلى که از کثرت جرم به وادى هلاکت در افتاده 12-أَدْعُوکَ یَا رَبِّ رَاهِباً رَاغِباً رَاجِیاً خَائِفاً إِذَا رَأَیْتُ مَوْلاَیَ ذُنُوبِی فَزِعْتُ‏ اى خدا تو را میخوانم با دلى که هراسان و ترسان است از قهر تو و امیدوار به کرم توست چون به گناهان خود من مى‏نگرم زار مى‏نالم 13-وَ إِذَا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَإِنْ عَفَوْتَ (غَفَرْتَ) فَخَیْرُ رَاحِمٍ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ‏ و چون به کرم بى‏پایان تو نظر مى‏کنم امیدوار مى‏گردم پس اگر مرا ببخشى رواست که تو بهترین مهربانى و اگر عذاب کنى ستم نکرده‏اى 14-یَا خَیْرَ مَنْ دَعَاهُ دَاعٍ وَ أَفْضَلَ مَنْ رَجَاهُ رَاجٍ‏ اى بهترین کسى که اهل دعا به درگاهش رو آورند و نیکوتر شخصى که امیدواران بر او عرض نیاز کنند 15-وَ مَا أَنَا یَا رَبِّ وَ مَا خَطَرِی هَبْنِی بِفَضْلِکَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ‏ و من ذره ناچیز اى خدا کیستم مرا به فضل و کرمت ببخش و به عفو و رحمتت بر من منت گذار 16-أَیْ رَبِّ جَلِّلْنِی بِسَتْرِکَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِیخِی بِکَرَمِ وَجْهِکَ‏ اى پروردگار من کردار زشتم در پرده دار و از گناهانم به بزرگوارى ذاتت درگذر 17-فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلَى ذَنْبِی غَیْرُکَ مَا فَعَلْتُهُ وَ لَوْ خِفْتُ تَعْجِیلَ الْعُقُوبَةِ لاَجْتَنَبْتُهُ‏ اگر بر گناهم کسى غیر از تو آگاه مى‏شد البته آن گنه نمى‏کردم و اگر از تعجیل مى‏ترسیدم هم از خطا اجتناب مى‏نمودم. 18-فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَى حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ وَ عَلَى عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ‏ پس ستایش تو را مى‏کنم بر مقام حلمت بعد از علم ازلیت و بر صفت عفوت پس از قدرت کاملت 19-أَیْنَ سَتْرُکَ الْجَمِیلُ أَیْنَ عَفْوُکَ الْجَلِیلُ أَیْنَ فَرَجُکَ الْقَرِیبُ أَیْنَ غِیَاثُکَ السَّرِیعُ‏  ، کجاست پرده پوشى عظیم تو کجاست عفو بزرگوارانه تو کجاست گشایش نزدیک تو کجاست فریادرسى سریع تو 20-تُبْدِئُ بِالْإِحْسَانِ نِعَماً وَ تَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ کَرَماً  ، هم اول با خلق احسان مى‏کنى هم به کرمت از گناهانشان مى‏گذرى  



 

رمضان و شیطان
 در ماه مبارک رمضان، شیطان به زنجیر کشیده می‏شود، پس دلیل گناهان ما در این ماه چیست؟ اصولاً چرا خداوند به شیطان مهلت داده ما را به گناه بکشاند تا مجبور باشیم با این همه سختی، خود را از شرّ او رهایی بخشیم؟
این سؤال، پرسشی بنیادین است که برای هر اندیشمند مسلمان رخ می‏نماید و پاسخ به آن در گرو کاویدن جنبه‏های مختلف آن است. در این پرسش سه طرف، یعنی خداوند، انسان و شیطان قرار دارند که به طور مختصر به بررسی آنها می‏پردازیم:
1ـ هدف خداوند از آفرینش انسان، رساندن او به کمال است.
2ـ تبلور کمال انسان، در شناخت خداوند است و معرفت، در گرو عبادت اوست. خداوند خود می‏فرماید: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ ؛ جن و انس را تنها برای عبادت خود آفریدم»؛ زیرا با عبادت و شناخت او، کمال انسان تحقق می‏یابد.
3ـ انسان عبادت‏گر را تنها در صورتی می‏توان در حال حرکت به سوی کمال دید که آگاهانه و با اختیار، این مسیر را انتخاب کرده باشد؛ نه آنکه همانند فرشتگان به صورت تکوینی به عبادت بپردازد و قدرت بر عصیان و نافرمانی خداوند نداشته باشد. «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»
و چه زیبا سروده است خواجه شیراز در این باره:
جلوه‏ای کرد رُخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد
4ـ خداوند به همین جهت انسان را موجودی مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختیار او نهاد؛ چنانکه می‏فرماید: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا؛ ما راه را به انسان نشان دادیم، حال یا سپاسگزار است و یا ناسپاس.»
5ـ از اینجاست که مسئله امتحان، به عنوان یکی از اهداف واسطه‏ای آفرینش انسان، مطرح می‏شود؛ زیرا امتحان، تبلور اختیار انسان است و جای شگفتی ندارد که در آیات فراوانی، طرح این مسئله را به گونه‏های مختلف می‏بینیم؛ چنانکه می‏فرماید: «اِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ ؛ ما انسان را از نطفه‏ای آمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم.»
6ـ برقراری یک «امتحان عادلانه»، تنها در گرو وجود شرایط و امکانات برای گزینش مسیر خیر یا شرّ به وسیله انسان است. اما خداوند از آن رو که انسان را گل سر سبد مخلوقات خود می‏داند و تنها برای آفرینش او به خود تبریک می‏گوید: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ»؛ در جهت انتخاب مسیرکمال و خیر، امکانات فراوانی را در اختیار او گذاشته است. این ابزار و امکانات عبارت است از:
1ـ آفرینش بر اساس فطرت و گرایش ذاتی به خداوند: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»
2ـ رهبری و هدایت الهی به سوی حق به وسیله خود خدا: «قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ»
3ـ الهام خوبی‏ها و بدی‏ها به انسان به منظور گزینش آگاهانه او:‌‌«فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»
4ـ محبوب قرار دادن ایمان به خداوند در نهاد انسان‏ها: «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ»
5ـ یاری رساندن ویژه به مؤمنان در مسیر زندگانی: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا»
6ـ گشودن راه‏های هدایت به تناسب تلاش انسان: «وَالّذیِنَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»
7ـ‌ حال با وجود این همه امکانات در جانب خیر، بودن نیرویی در جانب شرّ، موجب می‏شود که آزمایش الهی از حالت صوری درآید؛ یعنی، وجود نیروهایی که انسان را به سوی شرّ وسوسه می‏کنند، باعث می‏شود انسان واقعاً در میان دو راهی‏ها، قرار گیرد و خود با اراده و عزم خویش، مسیری را انتخاب کند.
به عبارت دیگر وسوسه‏های شیطانی، باعث می‏شود که انسان به مبارزه برخیزد و با استمداد از عنایت‏های الهی، نبردی سهمگین را آغاز کند. به این وسیله نفس او پرورش و تکامل می‏یابد و عالی‏ترین مدارج کمال ممکن را کسب می‏کند و چون در این صورت امتحان جدی صورت گرفته است، حقیقت شخصیت او ـ خواه مثبت و ملکوتی یا منفی و منحط ـ بروز می‏نماید؛ یعنی انسان نهان خود را نشان می‏دهد.
از اینجا بود که با نافرمانی ابلیس و رانده شدن او از درگاه الهی و سپس تقاضای او برای اغوای نوع انسانی، خداوند با تقاضای او موافقت کرد و به او مهلت داد تا در مقابل نیروهای الهی، وسوسه‏گر انسان به سمت شرّ باشد. اما در عین حال قدرت او در این زمینه را محدود ساخت و هیچ سلطه‏ای را برای شیطان به طور مستقل بر انسان‏ها قرار نداد: «وَ ما کانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَهِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ»
8ـ اغواگری شیطان، تنها در انسان‏هایی مؤثر است که جانب شرّ را بر خیر ترجیح می‏دهند؛ اما خالصان و خداجویان حقیقی، گزندی از او نمی‏بینند. چنان که شیطان خود بر ناتوانی خویش در این زمینه اعتراف کرده، می‏گوید: «فَبِعِزَّتِکَ َأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»
بنابراین وسوسه‏گری شیطان، پس از روی‏گردانی انسان از ندای فطرت و الهامات رحمانی است. چنین کسانی که با اختیار و انتخاب خود کفر ورزیدند. و قابلیت محبت و همراهی با پاک‏ترین انسان‏های روی زمین را از دست داده‏اند، سزاوار آن هستند که به وسوسه‏های شیطانی گرفتار شوند و این خود نوعی مجازات الهی نسبت به آنان در همین دنیاست: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا؛ ‌ آیا ندانستی که ما شیطان‏ها را بر کافران گماشته‏ایم، که آنان را شدیداً تحریک کنند؟»
9ـ خداوند متعال به جهت عنایت ویژه‏اش به مؤمنان، زمان‏ها، مکان‏ها و وسایطی برای آنها قرار داده است تا بتوانند از آنها استمداد جسته و در جهت حفظ و تقویت بعد معنوی خویش، تلاشی پیگیر داشته باشند. ماه رمضان ـ به ویژه شب قدر ـ بهترین زمان‏ برای این جهت است. خداوند در این ماه، قدرت شیطان را محدود ساخته است (که از این محدودیت، به زنجیر کشیده شدن او تعبیر می‏شود)؛ لکن این تنها زمینه خوبی برای حرکت به سوی کمالات معنوی است که به خواسته انسان مشروط است و اگر انسان نخواهد در مسیر تکامل ایمانی قرار گیرد؛ اگر چه روزه هم بگیرد لکن در ترک گناهان نکوشد روزه تأثیری ژرف در جان او نگذاشته، تنها تکلیفی را از او ساقط می‏کند.
اگر در شب قدر، مقدرات معیّن می‏گردد؛ پس تلاش و اختیار انسان چه معنا دارد؟
اینکه می‏گویند: در شب قدر همه مقدرات تقدیر می‏شود؛ بدین معناست که قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، به طور روشن اندازه‏گیری می‏شود. البته این اندازه‏گیری، بر اساس شرایط و موانعی است که پیش می‏آید و با ملاحظه اختیار و قابلیت انسان شکل می‏گیرد.
با توجه به مقدمه یادشده، رابطه شب قدر و تعیین سرنوشت بندگان و کردار اختیاری آنان، روشن می‏شود. قدر؛ یعنی، پیوند و شکل گرفتن هر پدیده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر، این پیوند به دقّت اندازه‏گیری می‏شود؛ یعنی اولاً، برای امام هر زمان این پیوند معلوم و تفسیر می‏شود. ثانیاً، رابطه این پدیده‏ها با علل خود روشن می‏گردد.
از یک سو خداوند متعال، بر اساس نظام حکیمانه جهان، چنان مقدّر کرده است که بین اشیاء، رابطه‏ای خاص برقرار باشد. برای مثال بین عزت و دفاع از کیان و ذلّت و پذیرش ستم، هر کس از کیان خود دفاع کند، عزیز می‏شود و هرکس تسلیم زور و ستم شود، ذلیل می‏گردد! این تقدیر الهی است. مثال دیگر اینکه بین طول عمر و رعایت بهداشت و ترک بعضی از گناهان (مثل قطع صله رحم و دادن صدقه)، رابطه وجود دارد. بر این اساس هر کس طول عمر می‏خواهد، باید در این قالب قرار گیرد. آن‏که این شرایط را مهیا کرد، طول عمر می‏یابد و آنکه در این امور کوتاهی کرد، عمرش کوتاه می‏گردد. پس در افعال و کردار اختیاری بین عمل و نتیجه ـ که همان تقدیر الهی است ـ رابطه مستقیم وجود دارد.
انسان تا زنده است، جاده‏ای دو طرفه در برابرش قرار دارد: یا با حسن اختیار، کمیل بن زیاد نخعی می‏گردد و یا با سوء اختیار حارث بن زیاد نخعی، قاتل فرزندان مسلم می‏شود؛ دو برادر از یک پدر و مادر: یکی سعید و دیگری شقی.
پس تقدیر الهی، یعنی، آنکه با حسن اختیار خود به جاده مستقیم رفت، کمیل می‏شود و آنکه با سوء اختیار خود، به بیراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث می‏گردد.
از سوی دیگر در شب قدر، معین می‏شود که هر انسان، بر اساس انتخاب و اختیار خود، کدام راه را انتخاب خواهد کرد و با توجه به دعاها، راز و نیازها و تصمیم‏ها، قابلیت چه نعمت‏ها و یا حوادثی را خواهد داشت.
پس بین تقدیر الهی و اختیار آدمی، هیچ منافاتی وجود ندارد؛ زیرا در سلسله علل و شرایط به ثمر رسیدن کار و ایجاد حادثه، اراده آدمی یکی از علل و اسباب است. آنکه با حسن اختیار خود، کردار نیک انجام می‏دهد یا مخلصانه دعایی می‏خواند، نتیجه آن را در این جهان می‏بیند و آنکه بر اثر سوء اختیار گناهی مرتکب می‏شود، نتیجه تلخ آن را می‏چشد.
پس اینکه در شب قدر، امور بندگان، اعم از مرگ و زندگی، ولادت و زیارت و... تقدیر می‏شود، همگی با حفظ علل و شرایط و عدم موانع است و «اختیار» یکی از علت‏ها و شرایط آن به شمار می‏آید. به این جهت سفارش شده، در آن شب به شب زنده‌داری و عبادت و دعا بپردازید، تا این عمل در آن شب خاص، که از هزار شب برتر است، ‌شرایط نزول فیض الهی را فراهم آورد.
نکته آخر اینکه خداوند می‏داند، هر چیزی در زمان و مکان خاص، به چه صورت و با توجّه به کدام شرایط و علل تحقق می‏یابد و می‏داند که فلان انسان ‏با اختیار خود، کدام کار را انجام می‏دهد. فعل اختیاری انسان، متعلق علم خداوند است که در شب قدر، حدود آن مشخص می‏شود. این امر با اختیار منافات ندارد و حتی بر آن تأکید می‏کند؛ برای مثال معلم کاردان و مجرب، به خوبی‏ می‏داند کدام یک از دانش‏آموزانش، به دلیل تلاش فردی و استعداد لازم، با رتبه بالا قبول می‏شود و کدام یک به دلیل تلاش یا استعداد کمتر، در حد متوسط نمره می‏آورد و یا تجدید می‏شود. علم معلم، از راه دانش او به علت‏هاست و نفی‌کننده تلاش دانش‏آموزان نیست. در شب قدر همه کردار اختیاری انسان، اندازه‏گیری و قالب‌بندی می‏شود. خدای عالم به علت‏ها، بر اساس نظم موجود در میان اشیای این جهان، برنامه‏ریزی می‏کند و «اختیار» انسان یکی از علت‏های مؤثر است. از این جهت تأکید شده است که شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان را به عبادت، دعا و شب‏زنده‏داری مشغول باشیم، تا این اعمال خیر، زمینه آمادگی و توان برتر ما شود و بتوانیم فیض الهی را درک کنیم. اگر عنصر اختیار در میان نبود و هر چه ما می‏کردیم در سرنوشت ما تأثیر نداشت، هیچ دلیلی بر این همه تأکید بر شب‏زنده‏داری و عبادت نبود.


  یاد آن پاکی به خیر  


[ سه شنبه 88/6/10 ] [ 9:11 عصر ] [ ] [ نظر ]
 


.:: هُوَالشَّهیدُ ::.



از مُلک ادب کارگزاران همه رفتند

شو بار سفر بند که یاران همه رفتند


این گرد شتابنده که بر دامن صحراست

گوید چه نشینی که سواران همه رفتند


داغ است دل لاله و نیلی است بر سرو

کز باغ جهان لاله عذاران همه رفتند


گر نادره معدوم شود هیچ عجب نیست

کز کاخ هنر نادره کاران همه رفتند


افسوس که افسانه سُرایان همه خفتند

اندوه که اندوه‌گساران همه رفتند


فریاد که گنجینه طرازان معانی

گنجینه نهادند به ماران ، همه رفتند


یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران

تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند


خون بار «بهار» از مژه در فرقت احباب

کز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند




یاد و خاطره ی شهیدان

محمّد علی رجائی و محمّد جواد باهنر

و تمامی شهدای انقلاب شکوهمند اسلامی

و شهدای گمنام و امام الشّهداء ، خمینی کبیر(ره)

را گرامی می داریم.

شهدا را یاد کنیم ولو با یک صلوات 

اَلّلــهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّـــدٍ وَ آلِ مُحَمَّـــدٍ وَ عَجِّـــل فَرَجَـــهُم وَ فَرَجَــنَا بِـــهِم.


[ یکشنبه 88/6/8 ] [ 12:33 عصر ] [ ] [ نظر ]
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب